خلاصه ماشینی:
"باز شدن فضای سیاسی،و مشارکت نیروهای اجتماعی در فرایند سیاسی در برخی از کشورهای خاورمیانهای چون مصر،ترکیه،کویت و اردن در طول دههء 1980 و دههء 1990 از یک سو و گسترش پدیدهء جهانی گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی در برخی از مناطق جهان سوم مانند آمریکای لاتین و شرق آسیا در این دوران از سوی دیگر،در جلب نظر محققان خاورمیانهای به بحث رابطه میان دولت و جامعهء مدنی بسیار مؤثر بوده است.
3 از سوی دیگر،تجربهء الجزایر،یعنی پیروزی گروه اسلامگرای جبههء نجات اسلامی(الجبهةالاسلامیه للانقاذ)در انتخابات محلی سال 1991،و مداخلهء دولت برای جلوگیری از به قدرت رسیدن این گروه در سال 1992 و به دنبال آن وقوع خشونتهای گسترده در جامعهء الجزایر، نظر محققان و پژوهشگران خاورمیانهای را به نقش گروههای اسلامگرا و ماهیت آنها جلب کرده و این سؤال که آیا بنیادگرایان اسلامی میتوانند پس از به قدرت رسیدن به اصول و قواعد بازی دموکراتیک وفادار باشند، و به ایجاد یک ساختار اقتدارگرایانه دست نزنند،به موضوع محوری بحثهای مربوط به جامعهء مدنی در خاورمیانه تبدیل شده است.
پرسش اصلی این تحقیق آن است که آیا یک جنبش اسلامگرای آشکار-که معمولا بزرگترین تهدید برای هر نوع گشایش دموکراتیک در منطقه قلمداد میشود-میتواند به نیرویی برای دموکراتیک کردن جامعه و فضای سیاسی تبدیل شود؟1این مقاله با استفاده از مورد اخوان المسلمین اردن و حزب سیاسی آن یعنی جبههء اقدام اسلامی ( IAF ) Islamic Action Front نتیجه میگیرد که جنبش اسلامی در اردن از زمان آغاز عصر لیبرالی شدن فضای سیاسی در 1989 بطور مداوم پیشاپیش حرکت برای دموکراتیک کردن جامعهء اردن قرار داشته است."