خلاصه ماشینی:
"» [لیت عینیه سواء]شبیه به همین صفت،صفتی است از صنایع غیر سنگین،به نام المحتمل للضدین[محتمل الضدین]که رشید الدین وطواط(در حدائق السحر تصحیح عباس قبال،ص 63)پس از داستان خیاطی که نقل کردیم،سه بیت شعر نیز برای آن مثال میزند از این قرار: ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ پیش دهنت ذره نماید خرچنگ (عنصری) ای خواجه،ضیا شود ز روی تو ظلم با طلعت تو سور نماید ماتم (وطواط) روسبی را محتسب داند زدن شادباش ای روسبی زن محتسب (از شاعر نامعلوم) پدیدهء همجواری هم با این پدیدهء ابهام کژتاب داریم که علمای افرنگ بدان پارادوکس[کما بیش برابر با «شبهه»،«شطحیه»،«متناقضنما»]میگویند.
مثلا یکی از اشتباهات متداولی که در مورد فرمالیسم میشود این است که اکثرا به محض ذکر اسم فرمالیسم، گفته میشود که اینها پیرو نظریات مکتب«هنر برای هنر»اند یا طرفداران تفکر«منحط گرایی»که هر دو نظر قابل تأمل و بررسیاند،البته نه در مجال این بحث در حالی که به قول ویکتور ارلیک اگر کمی با این مکاتب آشنا باشیم میدانیم که فرمالیسم ربطی به این مکاتب ندارد،شاید ما بیشتر به ظاهر،یعنی به استنباط از عنوان فرمالیسم و شباهت آن با عنوان مکتب«هنر برای هنر» توجه کردهایم تا به مسئلهء اصلی مکتب هنر برای هنر که در اواخر قرن نوزدهم به خصوص در انگلیس و تا حدی هم در فرانسه پا گرفت،مقولات هنری/ادبی را از طریق فلسفی توجیه میکرد،در عین حال که میخواست فلسفهء هنر را به نوعی فلسفهء زندگی هم ربط بدهد،یعنی دید آن به هنر اساسا تلقی متافیزیکی بود."