خلاصه ماشینی:
"در این مهم که بیشترموردنظر است بازیهای کودکان،روایتها،قصهها،متلها آداب و سنن که جنبههای نمایشیبیشتری دارند از طریق علاقمندان به فرهنگ ونمایش بوسیله ضبط حرفها،و بپارسی برگرداندنمتنها ما را یاور باشند نشریه نمایش برای چاپاینگونه نوشتهها از شهرستانها شیوهای را پیشنهادمینماید و از شیوههای بهتر استقبال خواهد کرد و ازفرزندان فرهنگدوست شهرستانی خواستار استضبط نوار و نوشتن با همان گویش و برگردان آن بهپارسی سلیس ما را یاری نمایند تا بنام نویسندهچاپ گردد.
بازی:نمایش هنگام کهباران نبارد: راوی خسرو بارانپور-چهل ساله-اندک سواد خواندن دارد،اهلمسجد سلیمان-مقیم اندیمشک هنگام کهباران نبارد عدهای از جوانان محل بگرد همجمع میشدیم،یکیمان میشد سرگروه و بقیهمیشدیم پشتسریها[پشت سرگروه]بعدمیرفتیم در گوشه دور از انظار مردم و سرگروه یکی از بچهها به صورت کوسه درستمیکرد و بر سرش شاخ مینهادند و زنگولهآویزان میکردند و روی سرش چادر یاجاجیم میانداختند که کسی او را نشناسدکوسه اصلا حرف نباید بزند که مثلا کسیاز روی صدایش او را بشناسد."