خلاصه ماشینی:
"تنها توصیهای کهبرایم کردند گفتند از آلمان فرار کن والا میمیری،دوبار پلیس برلین مرا بازداشتکرد و موقع بازدید وسایلم دو برگ کپی صلیب سرخ را که از بیمارستان تقاضایگزارش پزشکی مرا کرده بودند دزدیدند و چند روز بعد مرا به دهی بسیار کوچکدر مرز«چک»انتقال دادند،کل وسایل و پولهایم را دزدیده بودند هیچ پول و هیچامکانی نداشتم،طبق اظهارات مسئولین اداره منطقه،از مرکز ایالتی که من در آنبودم مسئولین آلمان علیه من پروندهسازی کرده بودند و نقشههایی داشتند بعد ازتلاشهای فراوان و مدام در تماس تلفنی و یا از طریق نامه با سازمانها مذکور دستتنها و بدون هیچ امکاناتی نتوانستم در مقابل دولت نژادپرست آلمان ایستادگیبکنم،چون خطرات جانی در پی داشت مجبور به فرار از آلمان و با نام و ملیتیدیگر وارد اتریش شدم،بعد از حدود یکماه بازداشت غیر قانونی در اتریش پلیسبه هویت من پی برده و با تبانی دولت آلمان مرا به ترکیه فرستادند،در ترکیه بعداز 4 ماه و 20 روز(2004/8/11 الی 2004/12/31)تحمل فشارهای روحی ودر تاریخ 2004/12/17 به بهانه انتقال من به بیمارستان روانی انتقال دادند و بازور 6 نفر برایم دارویی در آمپول تزریق کردند که بلکه مرا از بین ببرند از همان(به تصویر صفحه مراجعه شود) روز تا بحال حافظهام به ضعیف شدن گذاشته،بالاخره در آخرین روز سال 2004 بعد از رهایی ازپلیس خارجی ترکیه به مقرر سازمان ملل )NU( مراجعه کردم که متأسفانه NU جواب داد که مانمیتوانیم به مورد شما رسیدگی بکنیم باید بهدادگاه حقوق بشر شکایت بکنی،این جواب درحالی بود که قبلا من از پلیس خارجی با تلفن بهمقرر سازمان ملل در ترکیه جریان امر را توضیحداده بودم و NU ترکیه به من گفته بود ما درکار پلیس خارجی نمیتوانیم دخالت بکنیم بایدموقعی که بیرون آمدی شخصا به اینجا )NU( مراجعه بکنی و شکایت کتبی بدهی ولی قبولنکردند،البته ناگفته نماند تمام این حرکات ضدانسانی فقط خوشرقصی دولت ترکیه برایغرب میباشد که بلکه وارد اتحادیه اروپا شوند."