خلاصه ماشینی:
"»وی معتقد است که توجه به کاهش تراکم گیرندهها از سمت پیشانی به سمت خلقی احتمالا بیش از بررسی نیمکرههای چپ و راست میتواند اطلاعاتی در مورد جنبههای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی خلاقیت،به دست بدهد،او میگوید:شاید گیرندهها اطلاعات حسی دریافت شده را تصفیه میکنند و به این ترتیب رفته رفته ارتباط شخص با واقعیتهای پیرامونش کم میشود و به هشیاری بیشتری دست مییابد.
» مونت بوچز بام82،استاد روانپزشکی و مدیر مرکز «تصویربرداری از مغز(اسکن مغزی)»،دانشگاه کالیفرنیا،ایروین،که تصاویر مغزی بیماران را در حالت رؤیابینی و در حالت فقدان رؤیا با یکدیگر مقایسه کرده است میگوید:«کسی نمیداند که وضعیت رؤیابینی چه ارتباطی با خلاقیت دارد،اما تا چندی دیگر دانشمندان برای تصویربرداری از مغز در شرایطی که به خلاقیت مشغول است،روشی به نام توموگرافی پوزیترونی PET را به کار خواهند گرفت تا عملا ببینند کدام بخشهای مغز بیشتر فعال میشود و بیشترین مقدار گلوکز را برای تأمین انرژی بکار میبرند.
بوچزبام اظهار میدارد که این افزایش کارآیی مغزی در افرادی که اکثر معماها را درست حل کردهاند،ممکن است در مورد افراد خلاق هم صدق کند،اگر تصور کنیم که معماهایی که در این آزمون مطرح شده هر یک مسئلهای است که حل آن (به تصویر صفحه مراجعه شود) مستلزم خلاقیت است،پس میتوان گفت که این کاهش سوخت و ساز مؤید نتایج پژوهش مارتیندیل در مورد امواج مغزی است.
با اندازهگیری سوخت و ساز گلوکز در کورتکس مغز پیشین افراد خلاق و مقایسهء نتایج آن با نتایجی که از اسکیزوفرنها و مانیک-دپرسیوها به دست میآید،محققان میتوانند تشابهی را که ممکن است میان خلاقیت و بعضی بیماریهای روانی وجود داشته باشد تعیین کنند."