خلاصه ماشینی:
")منظور ما بررسی این علوم در حوزهها با این اهداف نیست منظور این است که اگر آن توجه عمیق پیدا شود اهل اجتهاد خواهند فهمید که بدون آگاهی کافی از نتایج قسمتهایی از علوم انسانی نمیتوان دربارهء مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به نام اسلام سخن با ارزش گفت و فتوای یا اعتبار داد(یا قبلا این نظر را بیان کردهایم که آنچه در این مسائل به نام اسلام میتوان اعلام کرد عبارتست از یک سلسله ارزشها و نه شکلهای معینی از اعمال و یا نهادها و سازمانها).
آن نکته این است که وقتی تعیین چگونگیهای فنی(و نه ارزشی)سیاست مربوط به علوم و معارف انسانی باشد پس بحث خالص علمی و عقلی درباره این چگونگیها و مفید و صالح و یا مضر و ناشایسته بودن آنها باید قبل از اظهار نظر دربارهء منافات نداشتن این چگونگیها با اصول ارزشی دینی صورت بگیرد.
به عبارت دیگر پس از روشن شدن اصول ارزشی این چگونگیها،وقتی میخواهند مثلا قانون اساسی بنویسند که نظام را تعیین میکند،یا یک سیاست کلی را تعیین کنند که فعالیت جامعه را در مسیر خاصی قرار میدهد، اولین نوبت اظهار نظر به علوم و معارف بشری و متخصصان و آگاهان این علوم اختصاص مییابد.
4. در اینجا اصل مهم دیگری به عنوان یک اثر دیگر از مدعای اصلی ما(دخالت علوم و معارف انسانی در اجتهاد فقهی)آشکار میشود و آن جواز اجتهاد فقهی برای هر شخص صاحب صلاحیت و در نتیجه انحصاری نبودن اظهار نظر دربارهء منافات یا عدم منافات یک نظام یا یک قانون یا یک سیاست کلی با اصول ارزشی دینی است."