خلاصه ماشینی:
"وقتی ما رفتار یک ایرانی را در برابر یک پرسشگر بشناسیم میتوانیم به خوبی دریابیم که برای جمعآوری اطلاعا لازم نباید سؤالات کاغذی را پشت سر هم به زبان بیاوریم و به اصطلاح بهپر کردن پرسشنامهاکتفا کنیم و متغیرهای رایج در تحقیقات را به سؤال تبدیل کرده مورد پرسش قرار دهیم چه:اولابه دست آوردن سن و درآمد و نشانی محل اقامت و شغل پدر و سایر متغیرها در جامعه ما آسان نیست.
ما در حین تحقیقات در زمنیه روانشناسی روانشناسی اجتماعی مثلادر مطالعه نظریات و عقاید و گرایشهای جوانان دیپلمه پشت کنکور در مرداد ماه 2527 به سؤالاتی برخورد کردهایم که نشانه دقیقتری از افکار و عقاید این جوانان به دست میداد:مثلاپرسیده بودیم:اگر قرار باشد در پرداخت میزان شهریه آزاد باشید با توجه به وضع مادی و مالی خود وجداناچه مقدار میپرداختید؟.
برای اجتناب کردن از این خطر ما در زیر دو فرضیه به محققان علوم اجتماعی در کشورهای در حال رشد سریع پیشنهاد میکنیم: فرضیه 1-:عامل اساسی و باصطلاح مشخص کننده(discriminant)در گرایشهای سنتی عبارت است از رابطه بین فرد و پدیده رشد و یا به عبارت دیگر میزان تماس فرد با پدیده رشد(تجددطلبی)، بطوری که بنای یک اشل مبتنی بر میزان ادغام(integration) و یا شرکت در جامعه در حال رشد ابزار اساسی تحلیل گرایشها قرار بگیرند.
دو مثال میآوریم:1-تمایل جوانان در ادامه مراحل مختلف تحصیلات در ایران یا در خارج:در پاسخ به سواءل زیر که در پرسشنامه مربوط به مسائل جوانان داوطلب در مرداد ماه 2527 شده بود:آیا شما برای ادامه تحصیلات کدامیک از صورتهای زیر را میپسندید؟ پاسخهای متنوعی داده شد که تأثیر فرهنگ غرب را بر آنان نشان میداد و تا حد زیادی جای این فرهنگ نو را در ذهن آنها مشخص مینمود."