خلاصه ماشینی:
"البته کسی ادعا نمیکند که دستیابی به همهاندیشههای غربی نتیجۀ مستقیم مطالعۀ متونممالک شرق بوده است،بلکه تأسف این است کهچرا کشورهای بهرهمند از تمدن کهن و از جملهممالک اسلامی در متون و منابع خود،به شکلصحیح و به موقع مطالعه و غور و بررسی نمیکنندتا ناچار نشوند اندیشههایی را از غریبان بگیرند که بهتبعیت از وجه بارز تفکرات حاکم بر تمدن معاصرمغرب زمین توجه انسان را روی جنبۀ مادی زندگی متمرکز میکند و از جنبۀ معنوی حیات انسان غافلمیسازد در حالی که میتوانستند بسیار زودتر ازاینها به شکل سالمتر آنها دست یابند.
زیرا گذشته از ارتباط منظم وپیوستۀ یاد شده که در هر جامعهای برای حفظ وتقویت مباین جامعه باید رعایت شود،توجه به تفکراسلامی(به عنوان تفکر غالب بر جامعۀ ایران)اولادرجه ثبات را افزایش میدهد و راه را بهترمینمایاند،ثانیا نه تنها از نمونههای غربی کاملتر وجامعتر میباشد بلکه اصولا راهی ملی و منطبق باهویت ایرانی-اسلامی ارائه مینماید،و ثالثا علاوهبر تحصیل جنبههای مادی،ارضاء روحی و معنویجامعه را نیز به همراه دارد.
ولی اکنون نباید تنها به اصول ومفاهیمی که غربیان به آنها دست یافته و مروجشهستند بسنده کنیم،بلکه بایستی«مبانی نظری»جامع آن را بر مبنای تفکر و اعتقادات اسلامی تنظیمکنیم و در مرحلۀ بعد نه تنها خود آن را به کار بندیمبلکه به عنوان نسخۀ کامل توسعۀ پایدار که به همهقلمروهای حیات انسان و جهان طبیعت توجهی درخور دارد به جوامع اسلامی و جهانیان نیز عرضهنماییم تا دنیا بداند که نه تنها تاکنون به بیراههمیرفته،بلکه اکنون نیز راه را بطور کامل نشناختهاست."