خلاصه ماشینی:
"در این باره میتوانپرسشهای قابل توجهی مطرح ساخت: -آیا سیر دگرگونی ساختوساز در جهتمثبت و مناسب و با در نظر گرفتن شرایط ویژۀفرهنگی،مذهبی،اقلیمی و ژئولوژیکی بودهاست؟ -آیا منجر به بهبود چگونگی ساخت و سازاز نقطه نظرهای«کمی و کیفی»گشته است؟ -آیا بحران دیرینه در این بخش مهار شدهاست و چرا؟و این بحران تحت تأثیر چهعواملی مهار یا وخیمتر خواهد شد؟ -آیا طی این سالها روند فعالیتهایساخت و ساز بر مبنای برنامهریزی و استراتژیخاصی بوده است یا خیر؟ -آیا فعالیت مجریان بخش ساختمان ومسکن بر مبنای«رقابتی»و تولید برتر(کیفیتتولید)بوده است؟ -آیا این فعالیت،ارتقاء کیفی محصولاتنهایی این بخش(مقاوم در برابر زمین لرزه)رادر بر داشته است؟ -طرح پرسشهای فوق و پژوهش براییافتن پاسخ آنها از اهمیتی خاص برخورداراست،زیرا اجازه میدهد که با عبرت از تجربیات گذشته بتوان به روند سیر تحولیفعالیتهای ساخت و ساز چرخشی نو داد،تا درنتیجه،بهبود کمی و کیفی محصولات آنتضمین گردد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این استکه آیا ملاحظات و تجربیات زلزلههای دهۀ اخیردر شهرهای بزرگ ژاپن و آمریکا و درسهایگرفته شده از آنها به ایجاد و رعایت ضوابط ضدزلزلهای که سه مرحلۀ مهم محاسبه،طراحی واجرا را همزمان در ساختوسازهای شهری وبناهای بزرگ مدنظر قرار دهد،منجر گشتهاست؟ برای نمونه،مشاهدات بعد از زمین لرزه دراین شهرها نشان میدهد که یک بنای محاسبهشدۀ ضد زلزله به علت پیچیدگی فرم و شکلحجم آن،صدمات چشمگیری متحمل شدهاست،یا دو ساختمان با احجام متفاوت در کنارهم به سبب عدم وجود درز انقطاع(که امکانارتعاش پذیری هر ساختمان بطور مستقل رامیدهد)صدمات قابل ملاحظهای به یکدیگروارد آوردهاند."