چکیده:
بهمن نامه سروده ایران شاه بن ابی الخیر و شهریارنامه عثمان مختاری از منظومه های حماسی به شمار می آیند که به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده اند. در این دو اثر نظیر بیشتر آثار حماسی، بخش عمده داستان به درگیری پهلوانان اختصاص یافته است. کهن الگوهای اساطیری از قبیل:کشتن اژدها و پرخوری پهلوانان که تقلیدی از پرخوری خدایان اساطیری است، به گونه ای در دو اثر بازتاب دارد. اما در مجموع، می توان گفت که تفکرات اساطیری در بهمن نامه مشهودتر از شهریارنامه است. این پژوهش، با توجه به معیارهای آفرینش منظومه های حماسی به بررسی و سنجش میزان موفقیت سرایندگان این دو منظومه در به کارگیری عناصر و ویژگی های حماسی دو اثر می-پردازد. می توان گفت که اکثر ویژگی های حماسی در بهمن نامه نسبت به شهریارنامه پررنگ تر است.
خلاصه ماشینی:
"در منظومۀ شهریارنامه و بهمننامه رگههای این کهن الگو را میتوان یافت: کمربند یکدیگران را به چنگ#گرفتند آن هردو فیروزجنگ به کشتی گرفتن چو شیر دژم#برآویختند هردو پر دل به هم (شهریارنامه،ص 93) نهان کرد گرز و بیازید دست#کمرگاه پیروز بگرفت پست (بهمننامه،ص 246) 4-2-درشتی اندام قهرمانان و پهلوانان اسطورهای و حماسی این مورد،تکرار الگوی کهن تنومندی و درشتاندامی«ایندره»خدای کهن هند و ایرانی میباشد: بدین کالبد آدمی کس ندید#نه از نامداران پیشین شنید ز برزین چه پرسی که کوهی بلند#بود پیش زین کوهۀ او نژند (بهمننامه،ص 541) چه(چو)آمد سیهپوش درگه به باغ#پر از خنده لب روی همچون چراغ که شاها یکی مرد بالا بلند#که نبود به بالای او یک کمند همی بار جوید ز لهراسب شاه#که جوید جهانجوی با دستگاه (شهریارنامه،ص 107) 3-ویژگیهای آثار حماسی در آثار حماسی به طور معمول میتوان ویژگیهای زیر را مشاهده کرد: 1-دیوها 2-کینه و انتقام 3-اعمال پهلوانی 4-نام و ننگ 5-شگفتی آفرینی 6-رجزخوانی و کتمان نام 7-پیشگویی 8-نیرنگ و جادوگری 9-رزم و نبرد 10-خرق عادت 11-ابهام در زمان و مکان.
در نبرد شاه بهمن و لؤلؤ،در ابتدا دلاوری به نام نعیم به میدان میآید و پس- از معرفی خود و خودستایی،حریف میطلبد: منم نامدار دلیران نعیم#که در بیشه دارد ز من شیر بیم سراسر به فرمان من روزگار#سواران و گردنکشان شش هزار همان نیز خویش شه تازیان#سرآید کنون سرکشان را زمان یکی مرد خواهم نبرد آزمای#که با من بدارد بدین رزم پای (بهمننامه،ص 144) همانگونه که اشاره شد،در مواردی پهلوانان از یادکرد نام خود پرهیز میکنند: بدو گفت مرگ تو نام من است#هلاک سپاه تو کام من است (بهمننامه،ص 145) این رجزخوانیها و کتمان نام در بخشهای دیگر بهمننامه هم دیده میشود: (صص 162،151،150،163،215،253،495،503،531،534)."