خلاصه ماشینی:
"»همومیافزادی که«همین حقیقت مسلم ما را بهژرفنگری و مقایسۀ همانندیهای رژیم نازی که ازسال 1945 به بعد به مثابه خونخوارترین رژیم سدۀبیستم تلقی شده است و رژیم کمونیستی که تا سال1991 مشروعیت و حقانیت بینالمللی خود راحفظ کرده بود و در حال حاضر نیز در برخی ازکشورها قدرت حکومتی را در دست دارد و هنوز درسرتاسر جهان دارای هوادارانی است،برمیانگیزد.
فرانسو آفوره مدتها دربارۀ علل و انگیزههای عمیقمخالفت شدید با مقایسۀ این دو سیستم غور وبررسی کرده و در این مورد این چنین نوشته است:«ممنوعیت مقایسه میان این دو نظام که از سویمتعصبین به عنوان حقیقتی تقریبا مذهبی پذیرفتهشده است،به ما امکان و اجازه آن را نمیدهد تادربارۀ کمونیسم در ژرفترین واقعیت وجودی آن-که همانا پدیدهای توتالیتری است-بیندیشیم.
میتواناین نظر را به صورتی دیگر بیان کرد و از خود پرسیدکه اگر کمونیسم شوروی وجود نمیداشت،آیاشکل و ترتیب نازیسم همان گونه بود که مشاهدهشد؟پاسخ:به احتمال قریب به یقین منفی خواهدبود.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟دربرابر دو نظامی که هر دو ویرانگر بودند،چکونهمیتوان نظامی را که مایۀ ویرانیها و تباهیهایبیشتری بودهاست،شر کوچکتر تلقی نمود؟و&%14914ESEG149G% چگونه میتوان هنوز هم مقایسۀ آن دو را مردودشمرد؟ دلیلی که معمولا در این خصوص اقامه میشوداین است که سرچشمههای الهام بخش کمونیسم ونازیسم با هم متفاوتاند:نازیسم نظریای استمبتنی بر نفرت نژادی و کمونیسم نظریهای استمبتنی بر آزادسازی و رهایی انسانها.
و پرسشی که اینجا مطرح میشود این استکه آیا رژیمهای سیاسی را باید بر اساس نیات آنهامورد داوری قرار داد یا بر اساس اعمالشان؟مارکسنخستین کسی بود که اخلاق مبتنی بر نیت را موردتردید قرار داد:به نظر او تاریخ پیش از هر چیزساخته و پرداختۀ پراکسیس(کردار)است."