چکیده:
نظریه «بسط تجربه نبوی» و در پی آن مصاحبه «کلام محمد» ، حامل پیامی است به این مضمون که قرآن کریم از نظر معنا از سوی خداوند متعال نازل شده است و از نظر لفظ به همت پیامبراکرم (ص) تالیف شده است و این در حالی است که بسیاری از آیات و روایات، نظری مغایر با این سخن را ارائه داده اند و بر این نظر هستند که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند متعال بوده و پیامبر اسلام (ص) تنها بشیر و نذیر بوده است که در این تبشیر و تنذیر آیات را به مردم همانگونه که بوده و از سوی خداوند متعال نازل شده است به مردم ابلاغ می فرمود، از این رو در این پژوهش با توجه به متن مقاله «بسط تجربه نبوی» و مصاحبه «کلام محمد» به بررسی و نقد این دیدگاه با تکیه بر آیات و روایات همت گمارده شده است.
خلاصه ماشینی:
(فیض کاشانی،51/4) همانگونه که در روایات و اقوال مفسران بیان شد،این شی(قرآن کریم)کتاب استپس قاعدتا باید ملفوظ باشد،زبان را دربر میگیرد و این تنها در صورتی امکان داردکه لفظی در میان باشد؛زیرا معنا که نیازمند زبان نیست و دیگر اینکه این لفظ و کتابدر زبان عربی،همه نزول یافته از سوی خداوند متعال به وسیله جبرئیل است پس دلیلیدر اینجا یافت نمیشود که بخواهیم لفظ قرآن کریم را به پیامبر اکرم(ص)نسبت دهیم.
علامه طباطبایی ذیل این آیه میآورد:«معنای آیه-و اللّه اعلم-این میشود:ما اینکتاب مشتمل بر آیات را در مرحله نزول ملبس به لباس و واژه عربی و آراسته به زیورآن واژه نازل کردیم تا درخور تعقل تو و قوم و امتت باشد،و اگر در مرحله وحی بهقالب الفاظ خواندنی در نمیآمد،و یا اگر درمیآمد به لباس واژه عربی ملبس نمیشد،قوم تو پی به اسرار آیات آن نمیبردند و فقط مختص به فهم تو میشد؛چون وحی وتعلمیش اختصاص به تو داشت و این خود دلالت میکند بر اینکه الفاظ کتاب عزیز بهخاطر اینکه تنها و تنها وحی است و نیز به خاطر اینکه عربی است،توانسته استاسرار آیات و حقایق معارف الهی را ضبط و حفظ کند؛و عبارت دیگر در حفظ وضبط آیات الهی دو چیز دخالت دارد؛یکی اینکه وحی از مقوله لفظ است،و اگرمعانی الفاظ وحی میشد و الفاظ حاکی از آن معانی،الفاظ رسول خدا(ص)میبود-مثلا مانند احادیث قدسی-آن اسرار محفوظ نمیماند و دوم اینکه اگر به زبان عربینازل نمیشد و یا اگر میشد ولی رسول خدا(ص)آن را به لغت دیگری ترجمه میکردپارهای از آن اسرار بر عقول مردم مخفی میماند،و دست تعقل و فهم بشر به آنهانمیرسید».