خلاصه ماشینی:
"اما دربارهء وضعیت آلمان در آستانهء قرن بیستم باید گفت،آلمان به لطف وجود نیروی متفکر و سیاستمدار پر جرأتی چون بیسمارک در طی نوزده سال نه تنها توانست بر امور داخلی خود کاملا چیره و مسلط گردد بلکه بر امور سیاسی اروپا نیز چنان تسلطی پیدا نمود که به صورت یکی از مهمترین قدرتهای اروپایی درآمد.
مرحوم دکتر عبد الهادی حائری در همین زمینه معتقد بود که توافق 1907 روسیه و انگلستان به عنوان دو رقیب پیشین،در جهت نائل شدن به هدفهای مشترک بود: «امضای قرار تقسیم ایران به دو منطقهء نفوذ در 1907/1325 از پیامدهای آن توافق بوده»15 ایشان در ادامه اشاره میکند که: «این پیمان در هنگامی وسیلهء دو دولت روسیه و انگلستان بر ضد استقلال ایران به امضا رسیده که بیش از یک سال از زندگی رژیم مشروطهء ایران نمیگذشت و مشروطه خواهان همچنان سرگرم ستیز با نیروهای استبدادگر بودند.
19 با تمامی این احوال بسیاری از نویسندگان همچنان علت اساسی انعقاد این قرارداد میان دولت روسیه تزاری و بریتانیای کبیر را جبهه گیریهای داخلی اروپایی دانستهاند تا قضایای سیاسی منطقه آسیا: «دلیل اساسی معاهده روس و انگلیس، تشکیل یک صف محکمی در مقابل آلمان بود و الا هیچ سیاستمدار عاقلی به چنین عملی اقدام نمینمود.
32 در اینجا این پرسش اساسی پیش میآید که چگونه دو خصم دیرینه(روس و انگلیس)با وجود منافع ناهمگون،آن هم در این مقطع کاملا حساس که هرکدام از یکی از دو جناح انقلاب مشروطه حمایت میکرد،به یک مصالحهء تمام عیار در صحنهء تاریخ ایران رسیدند و مبادرت به چنین قرارداد همهجانبهای کردند؟ ظاهرا چندان روابط خوشایند و مقبولی میان این دو دولت پیش از سال 1907 وجود نداشت."