خلاصه ماشینی:
"حال در این کشورها که بسیاری از آنها به تعبیری چیزی جز«تودهای از کرمهای خاکی پرزادوولد» 55P}نیستند چگونه میتوان انتظار داشت جهانی شدن به مفهوم نگرش فراصنعتی به واقعیات عینی، توجه به معیارهای فراصنعتی برای ارزیابی واقعیات، وجود یکپارچگی افقی-همسویی ذهنی حکام و حکومتشوندگان-در کنار یکپارچگی عمودی و مشروعیت حاکمیت دولت بعنوان«یک واقعیت ساخته شده» 56P}امکان تبلور یابد؟ جهانی شدن بیگمان به نهادینه شدن و ریشه دواندن و مشروعیت یافتن سلطه و استیلای غرب بویژه آمریکا منجر خواهد شد، زیرا ساختارهای مخالف-نهضتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی-در بیشتر کشورهای غیرغربی به علت ناهمگون بودن اصول اخلاقی و حقوق طبیعی با سیستم حاکم بر کشور که از نظر هگل «عالیترین نظام اجتماعی» 57P}است امکان نخواهند یافت که«پیشفرضها را مورد شک و سئوال قرار دهند» 58P}و چنانچه پیشفرضها به چالش گرفته نشود و عقلانیت انتقادی فرصت ابراز وجود نیابد وضع بحرانی و وابستگی کشورهای غیرغربی به شکلی شدیدتر تداوم و استمرار خواهد یافت.
مفروضات و پیشداوریهای مبتنی بر عقاید و قواعد سنتی به علت ناکارایی در زمینههای اقتصادی(فقر گسترده در میان کشورهای غیرغربی با بدهی نزدیک به 2 میلیارد دلار)، 66P} سیاسی(فقدان حقوق مدنی؛چه شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در اکثر کشورهای غیرغربی مناسب دموکراسی لیبرال نیست)، 67P} اجتماعی (تبیین اسطورهای جامعه به علت تضاد جهانی شدن:تکامل فرایند گسست مدرنیته از سنت را در جوامع غیرغربی به نهایت خواهد رساند اما از آنرو که حاصل موقعیت اجتماعی، تاریخی و شعور جمعی این جوامع در مفهوم وبری آن نیست، تنها به تغییر قواعد بازی منجر خواهد شد بی آنکه قالبهای کلی دگرگونی ساختاری یا ارزشی پیدا کنند.
B. treboR,namhsD fo thgiR eht dna noituloveR nO:eniaP ,noS s''''renbircS slrahC:kroY weN."