خلاصه ماشینی:
"تحریمهای یکجانبهء آمریکا(که برخاسته از ملاحظات استراتژیک است)معمایی اساسی را که در برابر دولت این کشور قرار دارد روشن میکند و آن اینکه آمریکا چگونه میتواند هم منافع اقتصادی خود را در جهان ارتقا ببخشد و هم اینکه از عدم گسترش جنگافزارهای کشتار جمعی و ایجاد صلح و ثبات در خاورمیانه مطمئن گردد.
A. NOTO)رییس موبیل هم در اقدامی مشابه به کلینتون هشدار داد که اگر تحریم تجاری ایران،شرکتهای آمریکایی را در اکتشاف نفت خلیج فارس و دریای خزر با محدودیت مواجه سازد و در عوض دست رقبای خارجی آمریکا را در این خصوص باز بگذارد ایالات متحده هم از لحاظ استراتژیک و هم از لحاظ اقتصادی بازنده خواهد بود.
»19 این قبیل تلاشها که از جانب شرکتهای نفتی و دیگر گروههای تجاری انجام میگیرد حرکتی را در دولت و کنگرهء آمریکا پی ریخته است که سعی دارد سیاست تحریم را مورد بازنگری قرار دهد و زمینهء مشترکی بین منافع استراتژیک آمریکا و فرصتهای تجاری پیدا کند.
شرکتهای نفتی آمریکا و سایر شرکتهای بینالمللی سعی دارند سیستمی را برای حمل منابع انرژی از حوضهء خزر برقرار سازند که مستقیما بر اساس بهره و کارایی اقتصادی تعریف شده باشد نه اینکه تحت تأثیر فشارهای سیاسی انتخاب گردد.
با توجه به روابط خصمانهء تهران-واشینگتن از زمان سقوط شاه ایران(1979)،برای تضمین«امنیت انرژی»آمریکا در دهههای آغازین قرن بیست و یکم لازم است به دو پرسش زیر پاسخ گفت: نخست،اتکای آمریکا به ایران،هم به عنوان تولید کننده و هم به عنوان دروازهء انرژی خزر،چه اندازه مخاطرهآمیز خواهد بود؟دوم،واشینگتن میتواند چه گامهای مشخصی برای«تعامل با ایران»بردارد؟ میزان اتکای آمریکا به ایران بستگی به میزان اهمیت جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر در بازار جهانی انرژی،و چگونگی نقشآفرینی آن در آسیای مرکزی و قفقاز طی دهههای آینده دارد."