خلاصه ماشینی:
"چهار کارکرد اصلی که به عنوان نقش رسانهها مطرح است عبارت است از:1-جلوگیری یا به حداقل رساندن تعارضات غیر طبیعی بین نمادهای دو کانال اولیه و ثانویه و به عبارت دقیقتر دو سویه نمودن این دو کانال؛2-تبدیل گرایشهای عاطفی- احساسی به عقلایی در روند فرهنگپذیری؛ 3-انتقاد تدریجی و طولانی مدت از رسمها و عادات و نگرشهایی که به مثابه قید و بند در جامعه عمل مینماید؛و 4-ایفای«نقش تصویری»در انتقال پیام نخبگان سیاسی به مردم به منظور آموزش سیاسی و خلق گرایشهایی که در آن انسانهایی برنامهریز، مشارکت خواه، تحرکپذیر و علم محور و مستقل و پایبند به اصول ارزشی به وجود آیند.
به عبارت رساتر، نمیتوان به هیچوجه میزان اثر مورد انتظار در مخاطبین را پیشبینی کرد؛ 2-این نوع کانال ارتباطی، از دو سویه بودن پیام جلوگیری مینماید زیرا به غیر از موارد استثنایی مشخص نیست آنهایی که پیام را دریافت میکنند بتوانند در ارتباطات دوگانه مشارکت داشته باشند؛ 3-نقص در عدم استمرار در حالی که در کانال ارتباطی خصوصی هر کدام از دو طرف، در صورت تمایل، میتوانند شروع کننده باشند؛ و 4-محتوای پیام در سطح بسیار بالایی انتخابی و گزینشی است.
نظر دیگر آن است که رسانههای جمعی میتوانند ارائه دهنده ارزشها و اندیشههای جدید و نظریات نوین، و به عبارت بهتر ابداع کننده ایستارهای جدید باشند زیرا در کشورهای پیشرفته که تکنولوژی و جریان آزاد اطلاعات، بسیار از بار ارزشی مثبتی برخوردار است، رسانهها میتواند نه تنها ارزشها و فرهنگهای آموخته شده توسط نهادهای اولیه جامعهپذیری سیاسی را تضعیف نماید بلکه با کم اهمیت نمودن وسائل صوتی، و پر اهمیت ساختن وسائل تصویری و ماهوارهای، ارزشهای رهبران افکار عمومی را در جهت اهداف معین به جامعه القا و هنجارهای سیای جدید را ملی نماید."