خلاصه ماشینی:
"براساس مدل،متغیرها عبارتند از: لگاریتم مصرف سرانهء بنزین LCONPOP لگاریتم نسبت قیمت بنزین به شاخص قیمت LRP لگاریتم درآمد سرانه به قیمت ثابت سال 1361 LGDPOP متغیر وقفه،لکاریتم مصرف سرانهء بنزین به قیمت ثابت LCONPOP(-1) بر این اساس،تابع تقاضا به صورت جبری عبارت خواهد بود از: LCONPOP c+aLRP+bLGDPOP+dLCONPOP(-1) از آنجا که مدل به صورت لگاریتمی تصریح شده است ضرایب مدل مذکور میتوانند ما را به برآوردی از متغیرهای کشش درآمدی و کشش قیمتی در کوتاهمدت برسانند و تصریح متغیر وابستهء با وقفه در مدل،امکان برآورد کشش قیمتی و درآمدی بلندمدت را فراهم میسازد.
وانگهی، از آنجا که مدت زمان لازم برای انعکاس نیمی از اثر متغیر سیاستی بر مصرف،4 سال برآورد شده است میتوان نتیجه گرفت که در شرایط ثابت،ده درصد افزایش قیمت بنزین منجر به کاهش 3 درصدی مصرف آن طی یک دورهء 4 ساله خواهد شد.
یکی از دلایل مخالفان افراطی افزایش قیمت بنزین آن است که در شرایط بیکشش بودن کالای مزبور،صرف افزایش قیمت اسمی بنزین نه تنها موجب کاهش مصرف بنزین نمیشود بلکه از طریق افزایش هزینههای حملونقل و انتقال آن به سایر کالاها،موجبات افزایش سطح قیمت سایر کالاها(شاخص CPI )را نیز فراهم میسازد و به تبع آن،با ثابت ماندن قیمت نسبی تنها اثرات تورمی این یکی از علل کمکشش بودن مصرف بنزین،نبود جانشین مناسب برای آن در کشور است.
این مهم از طریق سیاستگذاری معقول در زمینهء گسترش شبکهء حملونقل عمومی و برخی اقدامات موازی قابل تعقیب خواهد بود و در صورتی که شهروندان در مقابل افزایش کرایهء حملونقل خودروهای شخصی از یک شبکهء اتوبوسرانی و مینیبوسرانی کارا در سطوح هزینهای پایینتر برخوردار باشند هم از اثر تورمی سیاست جلوگیری میشود و هم کاهش مصرف بنزین تحقق مییابد و امکان تعقیب سیاست واقعیتر کردن قیمت انرژی تقویت میشود."