چکیده:
سالهاست که الگوهای مدیریت وارداتی غرب بیچون و چرا در کشورهای در حال توسعه به کار بسته میبسته میشودبیآنکه اثربخشی مورد انتظار را داشته باشد.سؤالی که در این میان مطرح است آن است که چرا علیرغم سودمند بودن این الگوها در کشورهای مادر،جهانشمولی و انتقال پذیری آنها به دیگر کشورها با تردید و ناکامی مواجه شده است.هدف این مقاله بررسی اتعاد مختلف این پرسش و دست یافتن به پاسخ مناسب به آن است.در این راستا محدودیتها و موانعی که خود را به عنوان مهمترین چالشهای انتقال و اقتباس از الگوهای مدیریت وارداتی مطرح میکنند با رویگردی محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرآیند تاثیرگذاری فرهنگ ملی در ابعاد مختلف بر فرهنگ سازمانی بهطور اعم و بر اقرامات و سبکهای مدیریت سازمانها به طور اخص به شیوهای تطبیقی مورد برسی قرار گرفته است.در جمعبندی تحلیلهای ارائه شده که عمدتا با استفاده از تحقیقات هافستد1صورت گرفته است،بر دستیابی به نظریهها و الگوهای مدیریت بومی2به عنوان ضرورتی غیر قابل اجتناب تأکید گردیده و راهکارهایی ارائه شده است که میتواند بستر لازم برای تکوین الگوهای مدیریت بومی را فراهم آورده.
خلاصه ماشینی:
"چالشهای انتقال و اقتباس از الگوهای مدیریت وارداتی مطرح میکنند با رویگردی محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرآیند تاثیرگذاری فرهنگ ملی در ابعاد
مشکل ناسازگاری نظام مدیریت غرب در کشورهای در حال توسعه به عنوان محور
چالشهایی که فراروی مدیریت بومی قرار دارد پاسخ مناسبی برای پرسشهای فوق الذکر ارائه شود.
قضیه پذیرفته شود،واضح است که در کشورهای در حال توسعه نیاز به مدیریت بومی
محیط فنی-اقتصادی بستر ایجاد تهدیدها و فرصتها از نظر فنی،مادی،مالی و منابع انسانی است که جملگی از ضروریات فعالیت اثربخش سازمان محسوب میشودند.
بوده است الزاما برای توسعه دیگر کشورهای دنیا نیز مفید واقع نخواهد شد.
بلکه برای مدیریت سازمانهای کشورهای در حال توسعه مناسب هم نیست.
صنعتی غرب و کشورهای در حال توسعه جهان سوم را مشخص کرد؟چگونه این تفاوتها بر فرهنگ کار در داخل سازمان و اقدامات مدیریت و رفتار کارکنان در
سازمانهای کشورهای در حال توسعه اثر میگذارد؟مدیران این کشورها برای بهبود
اینگونه تفاوتها میتواند ضررورت مدیریت بومی در کشورهای در حال توسعه را
تجزیه و تحلیل لازم است به محیط سازمانها و کشورهای صنعتی غرب و در
رو در ارائهی نظریههای مدیریت بومی لازم است به این قبیل مسائل توجه شود.
توسعه در رابطه با ابعاد فرهنگی نشان داده شده است.
برای مثال سازمانها در کشورهای توسعه یافته در رویارویی با یک مسأله،پیشگامی را ترغیب میکنند،که این برخورد انعکاسی از
برای دستیابی به الگوهای مدیریت بومی بسیار حائز اهمیت است.
آنچه مورد نیاز است توسعه نظریهها و عمکردهای مدیریت براساس شرایط و موقعیتهای محلی و نیروهای"