چکیده:
علم اخلاق 1 به عنوان علم و آیین و نرمافزار آداب دانی و اخلاقمندی و علم
چگونه زیستن(مطهری، 1362)و تعیین بایدها و نبایدها و صدور احکام خوب و بد نسبت به
رفتارهای آگاهانه و مختارانهی آدمیان(سروش، 1376)، همواره در فرهنگهای گوناگون،
در محضر پیشینیان و پسینیان خداوندگاران دین و اندیشه، جایگاهی ویژه داشته است.به
عنوان نمونه باید یاد کرد از سخن رسول گرامی اسلام (ص)که فرمود:من برای کامل کردن
مکارم اخلاقی فرستاده شدم(آملی، 1375:335).اخلاق جدا از بنیادهای نظریاش، با
داشتن کارکردهای جامعهشناسانه و روانشناختی کارروا، به مثابهی نماد، داور، روش،
دورنما و دیدگاه عمل کرده و در اعتمادسازی و ایجاد همبستگی در میان افراد جامعه و
دولتها، آبشخوری توانگر
بوده است.هرچند آن، در مقام شرحه شرحه شدن، شمولیت، بازگویی و
بازنمودگی پیهم چالش و فرانمود است و در پیشگاه اندیشگی متفکران که سعی مستمر در
پژوهیدن آن داشتهاند، خویی نپذیرنده و ناشناسنده دارد و بهگاه هر تصمیم خرد یا
کلان و ارائهی پاسخ به پرسشهای مطرح(از قبیل اینکه آیا گرفتن آن یا این تصمیم،
خوب است یا بد؟درست است یا نادرست؟)دیریاب و سهل و ممتنع مینمایاند.نوشتار حاضر با توجه به اهمیت و ورود اخلاق به عرصهی سازمانهای دولتی و نیز به
ضرورت بهسر بردن در عصر بحران اخلاقی(استونر، 1379:168، زاهدی، 1379:231 و
اسلامیندوشن، 1380:9-8)وکاهش شدید اعتاد مردم نسبت به رعایت جنبههای قانونی و
اصول اخلاقی توسط مدیران و سازمانها (استونر، 1379:168)جستارگونهای است درباره
اخلاق و سازمان.و علاوه بر کاویدن نگرشها و ضرورتهای آن، تلاش کرده است تا ابعاد
مدیریت اخلاق و زیرساخت اخلاقی(نرمافزار و سختافزار درونیسازی و ارتقای اخلاقیات
که به گونهای نظاممند، مجموعه عوامل تاثیرگذار و کنترلکنندهی رفتارهای
غیراخلاقی را مینمایاند، )را بویژه برای بخش خدمات عمومی بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا باید به این پرسش پرداخت که چرا اخلاق در سازمانهای بخش خدمات عمومی مهم شده است؟شاید در (2)- gnikramhcneB پاسخ بتوان گفت که سازمانها در شرایط دهه های اخیر همزمان با فزونی گرفتن ارتباطات کاری و اقتصادی با بخش خصوصی مواجه با هدفهایی(چون تمرکززدایی، کاهش هزینهها، صرفهجویی بیشتر، مشتریگرایی، کسب رضایت ارباب رجوع و ارتقای شاخصهای کیفیت خدمات، پاسخگویی قانونی و مسئولیت اجتماعی که در مجموع وضعیتی چالشی و اهدافی پارادوکسیکال هستند)شدهاند که خود موجب افزایش خطاهای اخلاقی کارکنان و ورود آنان به عرصهی فساد و جرایم کیفری شده است بهنحوی که، دولتمردان ملزم شدهاند در برابر ضعیفشدن اخلاقیات به چارهاندیشی بپردازند.
موضوع نهادینهکردن اخلاقیات برای کشورهای بویژه توسعه یافتهها تا بدان پایه و اندازه مورد اهمیت است که روند و فرآیند تدوین قوانین و مقررات، بازآفرینی ساختارها، اختصاص بودجه و امکانات در سازمانهای بهویژه دولتی و خدمات عمومی سرعت بالایی یافته است و نامعقول نیست اگر این نوشته، اشارهها و نشانههای بالا را به عنوان دلایل افزایش نگرانی و دغدغههای رهبران و مربیان جوامع، دولتمردان و مدیران سازمانها نسبت به ازدست رفتن باورهای اخلاقی درسطوح فردی، گروهی، سازمانی و جامعه (استونر، 1379:172)تاویل مینماید.
در این الگو به میزان زیادی عوامل محیطی و سازمانی با یکدیگر ترکیب شده است(مانند 1-تعهد رهبران، سیاستمداران و مدیران به رعایت امور اخلاقی 2-استراتژی، سیاستها و قوانین و مقررات دقیق و لازم اخلاقی 3-جو و فضای جامعه و سازمان 4-سیستمها و مکانیزمهای انگیزشی برای تشویق به انجام رفتار اخلاقی 5-برنامههای آموزش های کارآمد و مؤثر 6-سیستمهای کنترلی و ارزیابی کارآمد و مؤثر درون و برون سازمانی 7-دلایل و استدلالهای عقل پسند کافی برای پذیرش اخلاق 8-موقعیت های شغلی 9-نیازهای شخصی 10-جامعهی مدنی فعال)."