چکیده:
بیمه، نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد. دوام و بقاء آن در گرو توجه به مشتری و تامین رضایت اوست. این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که استراتژیها و راهکارهای مورد انتظار مشتری مداری در صنعت بیمه کشور کدام است و ویژگیهای ساختاری جهت تحقق آن چگونه باید باشد؟ در این پژوهش، ضمن بهره گیری از نظریه های موجود، از مطالعات و تجربیات صنعت بیمه در تعدادی از کشورها استفاده به عمل آمده است. با جمع بندی یافته ها، مدل بومی استراتژیهای مشتری مداری صنعت بیمه کشور وضع و سپس ساختار مناسب به منظور تحقق آن استراتژیها طراحی شد تا کارآیی و اثربخشی صنعت بیمه ارتقاء بیشتری پیدا کند.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تحقق استراتژیهای مشتری مداری به ترتیب اولویت و اهمیت در گرو تحول در مدیریت، مقررات زدایی، خصوصی سازی و تنوع در ارائه خدمات بیمه است. درجه تمرکز و پیچیدگی جهت تحقق استراتژیهای فوق الذکر در حد کم و میزان رسمیت جهت تحقق استراتژیهای خصوصی سازی و تحول مدیریتی در حد زیاد و استراتژیهای مقررات زدایی و تنوع در خدمات بیمه در حد کم می باشد.
خلاصه ماشینی:
"از طریق نتایج حاصل از این مطالعات مدل نظری پژوهش در قالب چهار استراتژی خصوصیسازی،تنوع در خدمات بیمه،مقرراتزدایی و تحول مدیریتی و راهکارهای مربوط به هریک از آن استراتژیها به شرح زیر بیان شد: 1-استراتژی خصوصی سازی:عرضه سهام بیمه به مردم،مشارکت سرمایهگذاران داخلی و خارجی خصوصی و اجازه فعالیت به شرکتهای بیمهای خارجی در بازار بیمه کشور،واگذری بخشی از فعالیتهای بیمه به بخش خصوصی و امور غیر تخصصی بیمه به مقاطعه کار،تاسیس شرکت بیمه تخصصی عمر و اموال، ارزیابی ریسک و صدور بیمه نامه و پرداخت خسارت توسط نمایندگان،مشارکت نمایندگان در سود و ضرر بیمه،ادغام و اجاره واحدهای بیمه 2-استراتژی تنوع در خدمات بیمه:ایجاد و تقویت بیمههای خاص و فصلی و بیمههای مسئولیت مدیران ارشد و دام و کشاورزی و حق ثبت و اختراع و بیمه صادرات و سرمایهگذاری 3-استراتژی مقررات زدایی:استفاده از شبکههای اطلاعاتی،تعدیل تعرفهها،تدوین قوانین با مشارکت و مطابق نیاز مشتری،حق انتخاب ریسک و نرخ توسط شرکتها، نقش نظارتی بیمه مرکزی بر شرکتها و شرکتها بر نمایندگان و استفاده از ذخایر شرکتها جهت سرمایهگذاری 4-استراتژی تحول در مدیریت صنعت بیمه:شفافیت و پاسخگویی مدیران در قبال عملکرد خود و ارائه گزارشکهای مستمر،تغییر در تفکر دولتی مدیران و استفاده از مدیران با بینش تجاری،نقش مدیر به عنوان ناظر و هدایت کننده کارکنان پس از تدوین استراتژیها باید ساختاری را طراحی کرد تا امکان تحقق استراتژیهای موردنظر میسر شود."