خلاصه ماشینی:
"شاید هم حرفم را باور نکنی که من هنوز ساعتم را با ساعت گلهای میدان برج بیروت تنظیم میکنم،علیرغم آنکه آتش جنگ تمام گلهایش را سوزانده است.
دیوانگان شعر-که من یکی از آنها هستم-باور نمیکنند که بیروت از بین رفته،یا سوخته یا مرده و یا به صلیب کشیده شده،و یا اسمش از دفتر شعر حذف شده است...
آنها هرروز این وابستگی و دلبستگی را از ما میگیرند تا آنجا که کار عرب به جایی رسیده است که آرزو میکند،ای کاش«گور بزغالهای»در بنگلادش میداشت!!اما در زمینهء شعر،من به این باور رسیدهام که نیمی از شعر عرب در تبعیدگاه سروده شده،شعر اندلسی در تبعیدگاه سروده شد.
قبل از آنکه به بیروت برگردم دوستان دلسوز میگفتند آیا ضروری است برای چاپ دو کتاب شعر در بیروت،این چنین خود را به خطر افکنی؟در پاریس چاپ کن،در میلان چاپ کن،در قبرس،در سنگاپور..."