چکیده:
استفاده برخی فیلسوفان دین در مباحث کثرت گرایی دینی، از حکایت معروف «فیل شناسی کوران» که در اصل، در متون جینی و سپس در متون بودایی آمده، می تواند به این بدفهمی بینجامد که در آموزه های جینی و بودایی، امکان استنباط مفهومی از کثرت گرایی دینی هست یا دست کم در این ادیان، زمینه هایی از قول به کثرت گرایی دینی قابل بازشناسی است. در این مقاله، کثرت گرایی در این معنا مد نظر است که تنوع و تکثر دینی موجود در عالم محصول خطاهای گوناگون بنیادگذاران و صاحبان ادیان مختلف نیست، و پیروان هر دین، بنابر روش خاص خود در کشف حقیقت، می توانند واقعا به حقیقت دست یابند و از این رو، صاحب هیچ دینی نمی تواند معتقد باشد که فقط او که به حقیقت نهایی دست یافته و دیگران، در صورتی که از روش پیشنهادی دینی او، تبعیت نکنند، بر خطا رفته اند. در این مقاله با بررسی مبانی معرفت شناسی جینی و بودایی معلوم می شود که در هر دو دین، معرفت های ناقص، در برابر معرفتی مطلق و کامل قرار داده می شوند و شناخت کسی که به مرحله نهایی معرفت می رسد، از همه معرفت های ناقص، برتر است و نسبی بودن معرفت را پایانی هست و کسی که «راه» را به درستی طی کند، از قید معرفت های ناقص و نسبی می تواند رها شود. از سوی دیگر در این مقاله نشان داده می شود که در آموزه های اصلی هیچ یک از این دو دین، و در اقوال بنیان گذاران و معلمان طریقت آنها، هیچ مفهوم روشنی از کثرت گرایی دینی را نمی توان باز شناخت.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ،کثـرت گرایـی در ایـن معنا مد نظر است که تنوع و تکثر دینی موجـود در عـالم محصـول خطاهـای گونـاگون بنیادگـذاران و صاحبان ادیان مختلف نیست ، و پیروان هر دین ، بنابر روش خاص خود در کشف حقیقـت ، مـی تواننـد واقعا به حقیقت دست یابند و از این رو، صاحب هیچ دینی نمی تواند معتقد باشـد کـه فقـط او کـه بـه حقیقت نهایی دست یافته و دیگران ، در صورتی که از روش پیشنهادی دینی او، تبعیت نکنند، بـر خطـا رفته اند.
در این مقاله با بررسی مبانی معرفت شناسی جینی و بودایی معلوم می شود که در هـر دو دیـن ، معرفت های ناقص ، در برابر معرفتی مطلق و کامل قرار داده می شوند و شـناخت کسـی کـه بـه مرحلـۀ نهایی معرفت می رسد، از همۀ معرفت های ناقص ، برتر است و نسبی بودن معرفت را پایـانی هسـت و کسی که راه رابه درستی طی کند، از قید معرفت های ناقص و نسبی می تواندرهاشود.
با بررسی زمینۀ مطرح شـدن ایـن حکایـت در ادبیـات جینـی و نیـز بودایی ، ملاحظه خواهد شد که در این متون نیز، در برابر کـوران ، یـک نـاظر بینـا و بـا بصیرت قرار دارد که قول او دربارۀ شکل واقعی فیـ ل ، مـرجح اسـت و هـیچ مبنـایی از کثرت گرایی در این حکایت قابل بازشناسی نیست .
در تمثیل فیل شناسی کوران ، گویندۀ جینی ، دریافت های حسی را که منبع پایین تـرین مرتبـۀ معرفت است ، به این علت که در احاطه بر همۀ جوانب یـک موضـوع نـاموفق اسـت ، کامل و کافی نمی داند و مورد تخطئه قرار می دهد.