خلاصه ماشینی:
"این ویژگی ما را ناگزیر میکند کهنسبت به مسائل و دلایل و پدیدههایی که با امر نوآوریمرابطه و مناسبت داشته باشند،حساسیت و دقت بیشتریداشته باشیم،و آنها را مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
دربارۀ وظیفۀ مورد دوم،از آنجا که طبع و ماهیت هنر این است که باید برود،و اگربماند میگندد،پس نمایشنامه نویس باید شیوهها وقالبهایی که متقدمان او،مجبور به استفاده از آنهابودهاند،دگرگون کند.
هنرمند جوهر و جانمایهای در آفریدۀ خود دارد که بهاصطلاح«محتوا»یا«مظروف»یا«سیرت»یا«باطن»یا«معنا»یا«مضمون»موضوع اثر او هستند،و اگرچهمیان این اصطلاحات کم و بیش تفاوتهایی وجود دارد،اما میتوان آنها را تا حدود زیادی«درونمایۀ»اثریهنری خواند.
هنگامی که منتقدی با دیدگاههای و رویکردهایی«ریخت گرایانه»( Formalestic )و با تاکید بر«ساختار»( Structure )به بررسی و نقد یک اثر هنری پرداخته(به تصویر صفحه مراجعه شود) باشد،به اصطلاح به«نقد ارسطویی»نزدیک شده است.
13-ارسوط و مسئلۀ هنر به خاطر هنر شاید به سبب تاکیدی که«ارسطو»بر تدقیق و تحلیلبرونی«و ریخت»آثار هنری گذاشته است،و شیوۀ«توصیفی»( DESCRIPTIVE )او،و نیز سکوت مهمو تفسیر پذیر او نسبت به چند و چون و چرایی«دورنمایۀ»آثار هنری و رابطۀ آن با«اخلاق»و ارزشها و آرمانهایگوناگون،مجموعا این زمینه را پدید آورده است که او را یکی از پیشگامان نظریه«هنر برای هنر»به شمارآورند.
(ترجمه مصطفی اسلامیه ص 7 و8) اما معنای«پیشتاز گرایی»در هنر-به ویژه هنرهاینمایشی(تئاتر)-علاوه بر این معنای وسیع،به جریانها وجنبشهای خاصی نیز اطلاق میشوئد که من در مقالاتدیگری مستقلا و تا حدودی به طور مفصل،آنها را توضیحخواهم داد.
در خاتمه یادآوری میکنم که در تئاتر معاصر ایران نیزتب و تاب«نوآوری گرایی»و«تجربه گرایی»و«پیشتازی گرایی»به سبک و سیاق و ویژگیهایخودمان،پدیدار شده است،بسیاری از دست اندرکارانجوان هنر نمایش به چنین گرایشهایی کششپیدا کردهاند که بررسی و نقد آن بسیار ضروری است و بهپژوهشی ژرف،پر دامنه و دقیق نیاز دارد."