چکیده:
ضرب المثل ها، در کنار کنایات، اصطلاحات، زبانزدها و واژگان، از جمله مواد و مصالح زبانی به شمار می روند که غنای هر زبان به کمیت و کیفیت همین مواد بستگی دارد. در این مقاله مؤلف می کوشد پس از طرح موضوع و تعریف مثل، این گونه زبانی را در دو سطح واژگانی و نحوی بررسی نماید. در سطح واژگانی، واژگان امثال از چند زاویه بررسی می شوند: 1- میزان کاربرد واژگان بیگانه، عامیانه و شکسته با تکیه بر نمونه گیری از کتابهای امثال معروف که معلوم می گردد 4/14 درصد واژگان عربی، دو درصد عامیانه و کمتر از یک درصد شکسته است. این بررسیها به صورت مقایسه ای انجام می گیرد تا میزان واژگان یاد شده را در مقایسه با نثر معیار و مواد دیگر ادب شفاهی چون افسانه ها، لالایی ها، ترانه ها و مثل ها نشان دهد؛ 2- واژگان ممنوع (حرام) و تابو 75/2درصد از کل واژگان امثال را تشکیل می دهد؛ 3- در بخش فواید زبانی واژگان مثل نیز به نقش واژگان امثال در ماندگاری واژگان زبان فارسی و مطالعات زبانی اشاره می شود؛ 4- تغییر و جابه جایی واژگان در محور جانشینی از ویژگیهای مثلهاست که علل آن به تفصیل و با نمونه بررسی و تحلیل می شود. در سطح نحوی مباحثی مانند نوع جمله های مثلی، اجزای جمله های مثلی و ترتیب و انواع آنها از نظر فعل، ساختمان و وجه بررسی می شود. در ادامه، حذف اجزای جمله های مثلی در هشت نوع دستوری با ارائه شواهد کافی و دلایل و چگونگی و نوع حذف ها (لفظی و معنوی) می آید و در پایان گونه های نوشتاری و گفتاری در مثلها بیان می شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و به صورت نمونه گیری و مطالعه موردی است. تعداد نمونه ها، پنجاه مثل از پنج منبع مثل مکتوب و به زبان معیار است؛ بنابراین، ضرب المثل های گویشی در این پژوهش مورد نظر نیست. همچنین برای مقایسه و یا هدفهای خاص، نمونه گیری های دیگری نیز انجام داده ایم.
Proverbs along with metaphors، idioms، axioms and expressions are among the materials whose quality and quantity contribute to the enrichment of every language. In this article، the objective is، after defining it، to deal with this lingual category in two lexical and syntactic levels.
In the lexical level، the proverbial terms and lexicon will be investigated from different angles.
1. The usage frequency of alien، folkloric، or common terms، determined via the samples extracted from well-known proverbs، show that 14.4 percent is Arabic، two percent common and folkloric and about one percent others like "Shekasteh". Such studies are carried out comparatively to convey the frequency of the mentioned lexicon compared to the standard prose and other literary forms like legends، lullabies and proverbs.
2. Prohibited or taboo words form 2.75 percent of the total lexicon.
3. In the part of lingual advantage of proverbial terms، the function of proverbial lexicon and its influence on durability of Persian terms and in lingual studies are discussed.
4. Transformation and displacement of the terms in substitutive level is one of the features of proverbs whose causes will be studied in details.
In syntactic level، issues like proverbial expressions، the constituents of proverbial expressions and their sequence، verbal types، structure and mode will be studied.
Moreover، omission of constituents of proverbial expressions in eight grammatical types will be examined by presenting adequate evidence and also the quality and kinds of these omissions will be determined. In the end، the written and verbal categories will be rendered.
The methodology is descriptive-analytical based on the samples and case studies. 50 proverbs from five recorded proverbial sources in standard Persian have been provided. Therefore، spoken cases have not been included in this research.
خلاصه ماشینی:
"این بررسیها به صورت مقایسهای انجام میگیرد تا میزان واژگان یاد شده را در مقایسه با نثر معیار و مواد دیگر ادب شفاهی چون افسانهها،لالاییها،ترانهها و مثلها نشان دهد؛ 2-واژگان ممنوع(حرام)و تابو 2/75 درصد از کل واژگان امثال را تشکیل میدهد؛ 3-در بخش فواید زبانی واژگان مثل نیز به نقش واژگان امثال در ماندگاری واژگان زبان فارسی و مطالعات زبانی اشاره میشود؛ 4-تغییر و جابهجایی واژگان در محور جانشینی از ویژگیهای مثلهاست که علل آن به تفصیل و با نمونه بررسی و تحلیل میشود.
تغییر این کلید واژهها و مطالعهی سیر تحول آنها ممکن است ما را به نتایج درخور توجهی برساند؛از جمله آنکه برخی مثلها میان مشاغل مختلف رفته و به تناسب شغل آنان تغییر کرده است؛چنانکه مثلهای زیر در حوزۀ مشاغلی چون چاقوسازی،صنعتگری، دامپروری،کشاورزی،خیاطی و بنایی در فرهنگ بزرگ ضرب المثلهای ایرانی به شکلهای زیر درآمده است: هزار/صدتا کوزه(سبو).
(دهخدا) 7)نهاد+متمم+مسند+فعل:به کور میگویند عین علی چنانکه گفتیم،حدود 40%مثلها مرکب هستند که از جملات هسته و وابسته تشکیل میشوند:&%00117NOFG001G% احمدک خوشگل بود،آبله هم درآورد [نهاد مسند فعل][مفعول فعل] جمله هسته جمله وابسته این جملۀ مرکب از دو جمله سه جزئی با مسند و مفعول تشکیل شده که نمودار درختی آنچنین است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) مطالعه در پنجاه مثل(نمونههای سطح واژگانی)پراکندگی انواع هفتگانه اجزای جمله مثلی را نشان میدهد: در پنجاه مثل مورد مطالعه به دلیل آنکه تعدادی از مثلها از جملههای مرکب تشکیل یافتهاند،تعداد کل جملات 82 است."