خلاصه ماشینی:
"S}635/21 کنایه: {S-«آب رخ پیش ما کسی دارد#که بود خاک آستان شما»S}630/12 {S-«رقیب گومفشان آستین که تا در مرگ#به آستین نکند دور از آستان ما را»S}628/7 {S-«مگر باد سحرگاهی هواداری کند،ورنی#نسیم یوسف مصری که آرد پیر کنعان را»S}628/7 {S-«اگر در جلوه میآری سمند باد جولان را#سفر ما تا فرو رویم به مژگان خاک میدان را»S}628/7 استعاره و تشبیه: {S-«گر راه بود بر سر کوی تو صبا را#در بندگیت عرضه کند قصه ما را»S}627/6 {S-«گهی که بیغ اجل بگسلد علاقه روح#بود تعلق دل با تو همچنان ما را»S}628/8 {S-«گرنه یاری کند انفاس روانبخش نسیم#خبر از قدم یاران که دهد یاران را»S}628/9 {S-«هلال اگر چه به ابروی یار میماند#ولی نمونهیی از این تن نزار من است»S}635/20 {S-«کنم از خون دل به روز وداع#دامن کوه پرعقیق مذاب»S}633/16 {S-«صبحدم چون آسمان در گردش آرد جام زر#در گمان افتم که خورشیدست یا جام شرابS}632/15 {S-«سرو آزاد پیش بالایت#راستی را چو بندگان برپاستS}{Sاو چو آزاد کرده قد توست#لاجرم دست او چنان بالاستS}{Sفتنه بنشان و یک زمان بنشین#که قیامت زقامتت برخاست»S}645/39 این ابیات که موقوف المعانی هستند،با وجودی کهاستقلال هر بیت حفظ شده،چنان یکدیگر رادر بر گرفتهاند که اگر از هم جدا شوند،بیمعنی خواهندبود(24)و این هم هنر دیگر خواجوست: {S-«گنبد گردندۀ پیروزه یعنی آسمان#در جهان آفرینش آسیایی بیش نیستS}{Sقیصر قصر زبر جد را که شاه انجم است#گر بدانی روشن او هم بیحیایی بیش نیست»S}638/27 {S«گر به رویت کردهام تشبیه ماه#شرمسارم کاین گناهی روشن استS}(به تصویر صفحه مراجعه شود){Sمه به رخسارت پناه آرد از آنک#روی تو پشت و پناهی روشن است»S}641/31 مطابقه: {Sب«موی رویت روز و شب در چشم ماست#ز انک گه تاریک و گاهی روشن است»S}641/31 {S-«بنده از بندگیت خلعت شاهی یابد#که غلامی که قبولت نبود مقبل نیست»S}644/27 {S-«غریب نبود اگر یار آشنا خواجو#مراد خویش مهیا کند غریبان را»S}627/5 مراعات النظیر: {S-«به خیال رخ و زلف تو بود تا دم صبح#بستر خواب من از لاله و ریحان همه شبS}{Sدر هوای گل روی تو بود خواجو را#همنفس بلبل شبخیز خوش الحان همه شب»S}633/17 {S-«پیش رویش ز آتش دل سوختم پروانهوار#ز انک شمعی چون رخش در مجلس اصحاب نیست»S}650/49 {S-«فریاد که دستم نگرفتند و به یکبار#از پای فکندند من بیسر و پا را»S}631/14 تمثیل: {S-«اگر در آتش سوزان روم درست آیم#که نقد من به همه حال بر عیار خودستS}634/19 {S-«هر که با منطق خواجو کند اظهار سخن#در به دریا برد و زیره به کرمان آرد»S}{Sشمع راز آن زبان برند که او#عادش جز زبانش درازی نیستS}647/43 و سرانجام سخنم را با همین گفته خواجو پایان میبرم:{Sچون توانم که به پایان برم این دفتر از آنک#قصه عشق من و حسن ترا آخر نیستS}649/47 پاورقیها: (1)-نامههای عینالقضات همدانی،به اهتمام علینقی منزوی-عفیفعسیران،ص 216 ج 1 (2)-ژانپلسارتر،ادبیات چیست؟ترجمه ابوالحسن نجفی-مصطفیرحیمی،ص 30 (3)-امین احمد،النقد الادبی،جزء اول،ص 55-57،چاپ قاهره(1376 م) (4)-ضیاءالدین...."