خلاصه ماشینی:
"آنها بهطور مستقیم به سؤالی که پیشتر مورد تأکید قرار گرفت میپردازند؛سؤال این بود که چرا رهنمودهای برگرفته شده از اجماع واشنگتنی(به فرض آنکه توصیههای خوب باشند)از اقبال عمومی برخوردار نشدند؟و چرا در زمان در نظر گرفته شده،میزان موفقیت آن مأیوسکننده بود؟آنها در مییابند که یک همبیستگی قوی،از لحاظ آماری معنیدار و مثبت میان قابلیت نهادی- که تحت عنوان توانایی دولت برای انجام کار ویژه نهادی پراهمیت تعریف میشود-و رشد اقتصادی وجود دارد.
چندین بررسی در فصل یک و دو مشکلات روش شناختی و فلسفی مطالعه نقش دولت در بعد کلی و در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا را به صورت خاص مورد تأکید قرار میدهد،به همین علت دو مقاله در بخش پایانی کتاب بهطور اساسی به باز اندیشی دولت و نقش آن در متن گستردهتر اقتصاد سیاسی میپردازد.
در بخش نهایی«زیبا مشاور»در مورد منافع کاملأ پذیرفته شده و به ظاهر عام جهانی شدن برای کشورهای درحال توسعه شک و تردید دارد او با اشاره به اینکه چگونه تحولات جهانی بر خودمختاری دولت و توانایی آن در مناطق درحال توسعه به صورت کلی و در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا به صورت خاص تأثیر میگذارد در پی تبیین شک و تردیدهای خود است.
به نظر میرسد که چنین وضعی حتی در مورد منطقه شمال افریقا و خاورمیانه که از موقعیت ژئواستراتژیک و منابع مالی منحصر به فردی در مقایسه با دیگر بخشهای جنوب برخوردارند که نتایج خودشان را از کتاب استنباط کنند،اما تعدادی نظریه مشترک که از شرح کوتاه فصول ذکر شده قابل استنتاج است به صورت خلاصه عبارتاند از: نخست آنکه نظریه دولت و آنچه عمومأ مفهومی واحد و منسجم را تشکیل میدهد،به صورت گستردهای در گفتمانهای سیاست اقتصادی مورد استفاده قرار گرفته است."