خلاصه ماشینی:
"اما بر اساس اصالت وجود میتوان گفت:که هویت موجودات متغیر و متکامل با وصف«وحدتشخصی»محفوظ است و نهایت امر اینست که وجود آنهاقویتر و کاملتر میشود و حدود و وجودی آنها تغییر مییابدو ماهیات-در حقیقت-قالبهای ذهنی هستند که از حدودموجودات محدود،انتزاع میشوند و انطباق ماهیاتمتعدد بر موجود واحدی که حدود وجودی آن اثر سیرتکاملی،تغییر میکند خدشهای به وحدت شخصی آن،وارد نمیکند.
7. آخرین مطلبی که در این مقاله به بیان آن میپردازیمروشنترین دلیلی است که صدرالمتألهین برای نظریۀ«اصالت وجود»به آن،استناد کرده است و آن اینکه: اگر حیثیت ماهیت را دقیقا مورد تأمل،قرار دهیمو آنرا از هر گونه حیثیت دیگری تجرید کنیم(ماهیت منحیث هیهی)خواهیم دید که ماهیت،اقتضایی برایتحقق در خارج ندارد و حتی میتوان وجود خارجی را ازآن نفی کرد و مثلا میتوان گفت:«دایرۀ حقیقی درخارج،وجود ندارد»-صرفنظر از اینکه این قضیه،صادقیا کاذب باشد-پس حقیقت ماهیت،حیثیت بیتفاوتیو عدم اقتضاء نسبت به وجود و عدم است و چنین حیثیتی رانمیتوان اصیل و منشاء آثار عینی دانست بلکه ماهیت،چیزی جز قالب مفهومی تهی نیست و اصالت و منشأیتآثار،از آن وجود میباشد."