چکیده:
کنایه یکی از اسلوب های بیان پوشیده، و از عناصر اصلی تصویرگری در تاریخ وصاف است. وصاف الحضره در این اثر تاریخی بر آن است تا با بهره گیری از عناصر بیانی و به خصوص کنایه، نثر آن را به نثر شاعرانه نزدیک تر ساخته و بر زیبایی و تاثیر آن بیفزاید. نبود نسخه ای منقح از کتاب تاریخ وصاف و نثر متکلف و مصنوع آن، همواره موجب گردیده تا این اثر از دسترس پژوهشگران دور بماند. در این تحقیق، کنایه و کارکردهای هنری آن به عنوان یکی از عناصر خیال در تاریخ وصاف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این رو با استفاده از روش توصیف و تحلیل، ابتدا تصاویر کنایی تاریخ وصاف از حیث واژگان محوری و مکنی عنه ، بر اساس دیدگاه های بلاغت سنتی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مساله کنایه به عنوان یکی از عوامل ابهام آفرین در تاریخ وصاف پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش مشخص می سازد بهره گیری وصاف از تصویرهای کنایی، از شیوه های هنری گفتار اوست، که برجستگی کلام و در نهایت نزدیکی آن را به نثر شاعرانه در پی دارد
Allusion is one of the styles of covered expression، and is one of the basic elements of illustration in the History of Vassāf. Vāssaf al-Hazrah tries to make the prose closer to the poetic prose and add to its effect by using expression elements and especially illusion. The lack of an edited copy of the History of Vassāf and its obliged and created prose has been the reason that this work has been kept away from the researchers. In this research، allusion and their artistic uses is examined، broken-down and analysed، as one of the elements of imagination. Through the usage of the description and analysis method، firstly the allusive illustrations of the History of Vassāf are examined from the perspective of the main words from the traditional point of view، and then allusion is reviewed as one of the factors of creation of ambiguity in the History of Vassāf. The conclusion of the given research makes it clear that Vassāf’s usage of allusive illustrations is one of his colloquialism methods، which includes greatness of the word، which at the end brings it closer to poetic prose.
خلاصه ماشینی:
"نمونه های دیگر: زنخ شمردن (همان :٧):معنی این کنایه در فرهنگ ها یافت نشد و گویا از ابداعات وصاف اسـت ،و به معنی حیران و سرگردان شدن و انجام کار بیهـوده اسـت ؛ انگشـت خاییـدن (همـان :٢٠٣):کنایـه از حیرت و افسوس و پشیمانی(آنندراج )؛ آتش جگر(وصاف ،٤٥٩:١٣٣٨): به معنی غمگـین و ناراحـت و همچنین کنایه از عاشق (آنندراج )؛ کوه را بـه مـو کشـیدن (وصـاف ،٥٢٣:١٣٣٨): گویـا از کنایـه هـای ابداعی وصاف است که در معنی طاقت و تحمل زیاد داشتن ، و انجام کارهـای مشـکل اسـت ؛ آب در دهان آوردن (همان :١٨):کنایه از شدت شوق (لغت نامه )؛ خون در دل کردن (وصاف ٢٦:١٣٣٨)؛ تلـخ دهن (همان :٨٥)؛ شکرلب (همان :٢٤): شیرین سخن ،وکنایه از معشوق است وکسی کـه لـب بـالای او شکافته باشد(غیاث اللغات ).
از آن جا که نویسندة تاریخ وصاف این کتـاب را بـه عنـوان ذیلـی بـر تـاریخ جهانگشـا نوشـته ، و همچون تاریخ جهانگشاکه در بسیاری از گزارش های آن «محتوا بیش از آن کـه هـدف باشـد، ابـزاری است برای خلق شکل و فرم مناسب »(عباسی،١٣٨٠: ١٤٤)، وصـاف نیـز در پـی آن اسـت تـا در ایـن کتاب قدرت نمایی کند (وصاف ،١٣٣٨: ١٤٧)،و بااستفاده از تعبیرات کنـایی مغلـق و دشـوار ضـمن گوشمالی دادن به بعضی دیگر از رقبای خود،زمینـۀ اعجـاب و شـگفتی آنـان را فـراهم آورد."