چکیده:
مثل های بسیاری در زبان فارسی وجود دارد که هنوز در معنای اصلی و نیز در صورت نوشتاری آنها شک و تردید وجود دارد. از آنجا که اغلب مثل ها از طریق دهان به دهان و بصورت شفاهی به نسل های بعدی انتقال یافته و بیشتر، جنبه کنایی آنها مورد توجه بوده است، در برخی موارد، جنبه های حقیقی و معنایی و حتی صورت صحیح ملفوظ و نوشتاری آنها دچار تحریف و دگرگونی شده است. یکی از این امثال، مثل: «پیش قاضی و معلق بازی؟!» است که هرچند مفهوم کنایی آن باقی مانده؛ لیکن صورت صحیح نوشتاری و ملفوظ و معنای حقیقی آن دچار تغییر و دگرگونی شده است. در این مقاله سعی شده است، با توجه به سایر روایاتی که از این مثل باقی مانده و با تکیه بر شواهدی که از متون نظم و نثر فارسی یافت می شود، صورت درست نوشتاری و معنی حقیقی آن بازیابی شود.
خلاصه ماشینی:
"همانگونه که پیش از این آمد،خاقانی گوید: کف در آن ساغر معلقزن چو طفل غازیان#کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند (خاقانی،1378:111) مولوی گوید: هندوی طرهات چه رسن باز لولییست#لولیگری طرۀ طرارم آرزوست (مولوی،1386:181) زلف عنبر سای او گوید به جان لولیان#خیز لولی تا رسن بازی کنیم اینک رسن (همان،656) از رسن زلف تو،خلق به جان آمدند#بهر رسن بازیش لولیکن آمدند (همان،293) بدر جاجرمی راست: زهی ترک کمان ابرو دو چشمت راست پیوسته#سنانها گرد بر گرد دو لولی طفل بازیگر (-دهخدا،1377:ذیل لولی) به اعتبار معلقبازی و غازیگری«کولیان»و با توجه به اینکه«لولیان»و«کولیان»از هندوستان به ایران آمده بودهاند،در ادب فارسی«هندو»نیز به معنی«غازی»و«لولی»آمده است.
کف در آن ساغر معلق زن چو طفل غازیان#کز بلور لوریانش طوق و چنبر ساختند (خاقانی،1378:111) از کارهای غازیان راه رفتن با پای چوبین بوده به گونهای که دو تکه چوب بلند را بر میگزیدهاند و در قسمت پایینی آن(مثلا حدود نیممتری منتهی الیه آن)زائدهای نصب میکردهاند و دو پای را بر آنها مینهادهاند و با دست نیز سر چوبها را میگرفتهاند و با بلند کردن چوبها،راه میرفتهاند: چو غازی به خود بر نبدند پای#که محکم رود پای چوبین ز جای (سعدی،1381:103) اگر کوتهی پای چوبین مبند#که در چشم طفلان نمایی بلند (همان،142) پای استدلالیان چوبین بود#پای چوبین سخت بی تمکین بود (مولوی،1363:130/1) نتیجهگیری با توجه به روایتهای دیگر این مثل و همچنین شواهدی که از متون نظم و نثر فارسی بیان شد،تقریبا تردیدی باقی نمیماند که مقصود از«قاضی»در مثل:«پیش قاضی و معلق بازی؟!»همان«غازی»است که در فرهنگها و متون به معنی«رسن باز و رقاص و.."