چکیده:
نوشتار حاضرتحلیلی است، از نمایشنامه نمادین «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ نویسنده بلژیکی قرن نوزدهم و بیان مفاهیم نمادین حوادث و رویدادهای ذکر شده در این نمایشنامه و مقایسه طرح کلی و مفاهیم نهایی آن با «منطق الطیر» از آثار برگزیده عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم هجری. روح کلی موجود در این آثار که همان جستجو برای درک حقیقت و یافتن مطلوب مورد نظر، از جنبه های مشترک این دو اثر است که در نهایت قهرمانان هر دو داستان پس از سیر و سلوک بسیار، مطلوب خود را نزد خود می یابند و بررسی روند طرح این موضوع و پرورش این روح کلی یکسان در دو نوع ادبی متفاوت در این دو اثر، مطلبی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"بعد از آن مرغان فانی را بناز#بی فنای کل بخود دارند باز چون همه بیخویش با خویش آمدند#در بقا بعد از فنا پیش آمدند (عطار،1378:237) 7-از جمله مواردی که میتواند از وجوه تمایز دو اثر تلقی شود،این مطلب است که در منطق الطیر مرغان در مسیری که طی میکنند،هفت وادی طلب،عشق،معرفت،استغنا،توحید،حیرت و فقر را پشت سر میگذارند و در این سیر سلسله مراتبی،هر مرحله مقدمۀ مرحلۀ دیگر و نسبت به آن به کمال نزدیکتر است در واقع هر مرحله مقدمهای است که سالکان را برای سیر در مرتبۀ بعدی آماده میکند و حوادث دارای سیر خطی است که هر کدام علت ایجاد مرحلۀ بعدی و حوادث بعد از آن تلقی میشود و در نهایت سالکان پس از معرفت و شناخت سیمرغ محو او گشته و به مرتبۀ فنا میرسند: محو او گشتند آخر بر دوام#سایه در خورشید گم شد و السلام تا که میرفتند و میگفت این سخن#چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن لاجرم اینجا سخن کوتاه شد#رهرو و ره بر نماند و راه شد (عطار،1378:236) ولی در نمایشنامۀ پرندۀ آبی گرچه بچهها در ده صحنۀ نمایش از مراحلی عبور میکنند و در وادیهای مختلف به جستجوی مطلوب خود،پرندۀ آبی،میپردازند؛ولی این مراحل ترتیب سلسله مراتبی ندارند و اینگونه نیست که هر کدام مقدمۀ وادی بعدی تلقی شود به نحوی که شاید تقدم و تأخر آنها چندان مورد نظر نبوده است."