چکیده:
منطق مکالمه محصول اندیشه میخاییل باختین، نظریه پرداز حوزه علوم انسانی در قرن بیستم است. این دیدگاه بر برقراری تعامل دائمی میان نظرگاه های متن، مولف و مخاطب تاکید می کند و این که شناخت واقعی تنها از لابه لای شراکت ها، تفاوت ها و نقیضه های معانی این سه عنصر حاصل می شود. از نظر او، سخن سرشت مکالمه ای دارد و این مکالمه گرایی نیز به شکل تام در گونه ادبی رمان بازتاب می یابد؛ زیرا رمان، عرصه بازتاب زبان ها، صداها و سبک های گوناگون است. بنابر این رمان ماهیتا چندمفهومی است. از این رو زمینه اصلی مطالعات باختین است. در این جستار تلاش شده که تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی، بنا بر سرشت رمان گونه آن در گستره منطق مکالمه مورد پژوهش قرارگیرد. روش پرداختن به این پژوهش، اثباتی-تحلیلی است و به مولفه های شاخص مکالمه ای همچون دوصدایگی، دگرمفهومی، کرونوتوپ و ذکر مصادیق آن؛ ازجمله پوشیده گویی، محاکات و دیالکتیک پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین بازخوانی تاریخ بیهقی براساس نظریۀ باختین،به معنای تطابق تمام عیار این اثر با آن نظریه نیست؛اما از آنجا که تاریخ بیهقی،بیش از اینکه بنا به ماهیت تاریخی خود،خصلت گزارشی داشته باشد،سرشت روایی دارد و همین-گذشته از ویژگیهای خاص زبانی آن-این اثر را به حوزۀ ادبیات کشانده است و ما نیز بررمانوارگی و نه رمان بودن آن تأکید کردهایم،انطباق آن با نظریۀ منطق مکالمه نیز نسبی است و یا برخی از مؤلفههای مکالمهگونۀ آن با مؤلفههای منطق مکالمۀ باختین متفاوت است؛اما به دلایلی که در مقاله تشریح شده است،اثری تکآوا نیست و از آنجا که نظریهپرداز منطق مکالمه،باختین است،نگاه علمیتر آن بود که مبنای نظری این بحث قرار گیرد.
و شکل کلی آن را تعیین میکنند،در تاریخ بیهقی نیز گونۀ نامهنگاری،آن هم سبک شخصی استاد بیهقی،بو نصر مشکان،با زبان ویژۀ خود،در این اثر اهمیتی مییابد که در تاریخچۀ زبان ادبی،فصلی نو میگشاید تاریخ بیهقی از جمله متونی است که با بهکارگیری شگردهایی در مسیر فراهم آوردن گفتوگو با مخاطب و متن،راهی به سوی منطق مکالمه میگشاید.
عامل ارتباطی این داستانها، درونمایههایی است که در آنها ظهور کرده است،چنانکه درکنار تقابل شخصیتهای داستانها، بستر شکلگیری اتفاقات و کنش شخصیتها خواننده در فضایی مکالمهای واقع میشود که برشی از تاریخ دورۀ بیهقی با داستان افزوده،برابر هم قرار میگیرد،بهگونهای که وقایع دورۀ او،محاکاتی از داستانهایی میشود که پیشتر وجود داشته و بدینترتیب بیهقی با رجوع به آن رویداد و واکنش شخصیتها کردار همعصرانش را مورد انتقاد قرار میدهد و حتی خود و خوانندگانش را بعد از طی مسیر این محاکات بنوعی روانپالایی و خودآگاهی میرساند."