چکیده:
مقاله حاضر دیدگاه یکی از فیلسوفان دین، ویلیام آلستون، را در دفاع از منزلت معرفتی تجربه دینی بررسی میکند. توجیه و توجیه معرفتی در معرفتشناسی آلستون از جمله مباحث مقدمی در این مقاله است. نویسنده برای بررسی رویهای که به تکوین باورهای دینی منجر میگردد، رشته استدلالهایی را پی میگیرد که در آن آلستون به مقایسه رویه ادراک حسی و رویه ادراک دینی از منظر توجیه معرفتی میپردازد. وی پس از طرح دو تلقی از توجیه معرفتی (تلقی سنجشگرانه و تلقی دستوری) نشان میدهد که رویه ادراک حسی تنها براساس تلقی حداقلی از توجیه دستوری میتواند موجه باشد؛ سپس رویه ادراک دینی (مسیحی) را به محک این تلقی از توجیه معرفتی زده و نتیجه میگیرد که این رویه معرفتی نیز، مانند دیگری، واجد چنین توجیهی است و تجربه دینی میتواند تحت شرایطی، پارهای از باورهای دینی را موجه کند؛ با این قید که چنین توجیهی در بادی نظر ممکن است با دلایل معارض قویتر، ملغی یا تضعیف گردد.
خلاصه ماشینی:
"اما به نظر آلستون باور تحت ضبط و مهار ارادی شخص نیست و لذا نمیتوان وظایف عقلانی را به نحو ایجابی در خصوص باور داشتن ادا کرد؛ اما در عوض میتوان فعالیتهایی را که ممکن است بر رویه تکوین باور تأثیر بگذارند، تحت ضبط و مهار قرار داد؛ مثلا نقاد بودن نسبت به باورهای عرفی یا جستوجو برای یافتن قراین بیشتر و غیره؛ با این وصف، اگر وظایف عقلانی را اموری بدانیم که با فعالیتهای مؤثر بر رویههای تکوین باور مرتبطاند، آنگاه یک رویه تنها زمانی موجه خواهد بود که شخص از وظایف خویش برای ممانعت از آن رویه تخطی نکرده باشد.
2) این مطلب نیز جای سؤال و تأمل است که آیا تقابل میان دو طرف این مقایسه (ویژگیهای PP و CP) به همان شدتی است که ادعا میشود؟ آیا واقعا در طرف PP تمام فرهنگها تجربه حسی را به شیوه واحدی عینیت میبخشند؟ (بسیاری از انسانشناسان با چنین نظری مخالفاند) یا در طرف CP، آیا واقعا این رویه هیچگونه نظم و قاعدهمندی(2) را بر ما آشکار نمیکند؟ یا صرفا قاعدهمندی آن متفاوت از نظم و قاعدهمندی جهان مادی است؟ درباره این سخن چه میتوان گفت که «خداوند به وعدههای خود عمل میکند»؟ یا این حقیقت که «کسانی که زنگار گناهان را از قلب خویش بزدایند خداوند را خواهند دید»؟آلستون بهرغم همه این خردهگیریها اذعان دارد که همچنان تفاوتهای مهمی میان این دو رویه وجود دارد و به همین دلیل به این مسأله میپردازد که این تفاوتها چه تأثیری در شأن و منزلت معرفتی این دو رویه خواهد گذاشت یا به تعبیر دقیقتر، چگونه فقدان ویژگیهای چهارگانه ممکن است سبب شود که CP نتواند دارای توجیه دستوری حداقلی (WNJ) شود؟ پاسخ آن تنها با فراهم کردن دلایل کافی برای حکم دادن به اعتمادناپذیری آن است (آلستون، 1982، ص159 و 1986، ص46)."