خلاصه ماشینی:
"چند دلیل مهم وجود دارد که موجب شده است تا سیاستگذاران و متخصصان بخش دولتی درباره افزایش و رشد بخش رسمی نشده نگران شوند که مهمترین آنها عبارتاند از: الف)اگر افزایش غیر اقتصاد رسمی نشده به دلیل افزایش مالیات و سهمهای تامین اجتماعی باشد این روند ممکن است منتهی به کاهش پایه مالیاتها و منابع دریافت بیمههای تأمین اجتماعی شود و در نهایت به کاهش درآمدهای مالیاتی منتهی شود و میتواند موجب افزایش کسری بودجه شود و برای تأمین این کسری،نرخ مالیاتها افزایش مییابد و در نهایت موجب افزایش میزان اقتصاد رسمی نشده میشود.
این تحریف،هنگامی که امنکان دستیابی به درآمد در بخش رسمی نشده وجود داشته باشد،بیشتر خواهد بود و اثر جانشینی معناداری بیشتر از اثر درآمدی خواهد داشت،بنابراین افراد تمایل کمتری برای فعالیت در بخش رسمی دارند که این موضوع در نهایت موجب کاهش کارایی و رفاه اقتصادی است و زمینه کاهش تولید ناخالص ملی و مالیاتها را فراهم میکند،اما اگر فرض کنیم که رفاه به دست آمده از اقتصاد رسمی نشده هم میتوانست زمینه قانونی داشته باشد به طور قطع رفاه اقتصادی جامعه را افزایش میداد.
پرداختهای اجتماعی افزایش نرخ نهایی مالیاتی به طور معمول موجب کاهش انگیزه برای فعالیت در اقتصاد رسمی میشود و این موضوع قابل استنباط از مدل کار-فراغت ندوکلاسیکی نیز است چنین سیستمی انگیزههای منفی را برای فعالیت در اقتصاد رسمی برای افرادیکه در جستجوی شغلاند و مزایای رفاهی مانند بیمههای بیکاری را دریافت میکنند،ایجاد میکند،به ویژه هنگامی که مزایای آنها از این جهت بیشتر از خالص دریافتی از فعالیت درا قتصاد رسمی باشد."