چکیده:
نهاد مبارک حوزه، تداوم جریان رسالت و امامت در راستای استمرار تعلیم و تربیت، نهادینه سازی اندیشه های الهی اسلام و حرکت به سمت اهداف والایی است که در رسالت و امامت طی گردیده و اکنون باید تداوم زمانی یابد، بالنده شود و به دفاعی همه جانبه و روشن گر از خود بپردازد و در برابر هجمه ها همچون سدی پولادین بایستد. بدین سان حوزه ی علمیه، نهادی علمی، تربیتی است که در آن عناصر مومن و هدفدار به پویشی علمی در راستای درک حقایق دینی از درون کتاب و سنت می پردازد. این نهاد مبارک، در برابر حاکمیت دینی، یعنی حاکمیتی الهی و اسلامی که جوهره ی آن را قانون الهی و سنت های پاینده ی دینی تشکیل می دهد، رسالت و وظیفه ای سنگین و بزرگ دارد. با این کلیت، حوزه ی علمیه با حاکمیت اسلامی، رابطه ای تشکیلاتی، ذاتی و ساختاری دارد، زیرا حاکمیت با این وصف، بالیده از اندیشه های اجتهادی حوزه ی علمیه است. در راستای انجام این تکلیف، حوزویان چند رسالت مهم دارند.
1 ) فهم اجتهادی و همه جانبه ی دین، به خصوص فهم جستارهای سیاسی و حاکمیتی؛
2 ) تبلیغ بایسته و کارامد دین در اجتماع، که در قالب هویت و ساختار حاکمیت نمود می یابد؛
3 ) تقویت بنیان های نظری حاکمیت دینی؛
4 ) بسترسازی برای پیاده نمودن دین در عرصه ی اجتماع؛
5 ) قاعده سازی در فقه سیاسی؛ بدین معنا که قواعد اصلی و بنیادی حاکمیت را، که با توجه به امهات کلی آنها در دین بیان شده، استخراج نماید و طبق زمان قاعده سازی کند و بالاخره قواعد فقه سیاسی را تبیین قاعده مند و روزامد نماید.
6 ) نمایاندن توانایی فقه در اداره ی نظام اسلامی که در این راستا باید به
قانون گذاری، کشف قانون، وضع قواعد ناظر و موضوع یابی سیاسی و حکومتی بنماید.
خلاصه ماشینی:
"زمینهی چهارم:نیازشناسی نظری حاکمیت حوزهی علمیه باید هم نیازهای فکری و فرهنگی حکومت اسلامی را تأمین کندو هم خطرات و لغزشها را به آن بنمایاند و چتر حمایت،راهنمایی،ارشاد، میفرمایند: تعداد موضوعاتی که در معرض پاسخگویی فقه قرار میگیرند و فقه باید حکمشرعی آنها را بیان کند نیز افزایش مییابد و بیشک،سرچشمههای فقه و نیزشیوهی فقاهت برای فهم حکم این موضوعات کافی است،ولی شناختموضوعی آنها و تحقیق و تدقیق لازم برای تطبیق موضوع با عناوین کلی درفقه و استدلال مناسب و خلاصه بهترین روش برای درک حکم شرعی آن،کاری مهم و دراز است...
1)فهم اجتهادی و همهجانبهی دین،به خصوص فهم جستارهای سیاسی وحاکمیتی؛ 2)تبلیغ بایسته و کارامد دین در صحنهی اجتماع؛ 3)تقویت بنیانهای نظری حاکمیت در همهی سطوح و نیازها؛ 4)پیاده نمودن و اجرای عملیاتی و روزامد دین در صحنهی اجتماع؛ 5)قاعدهسازی در فقه حکومتی و سیاسی؛ &%09315HNAG093G% 6)موضوعیابی و موضوعشناسی در فقه سیاسی و ادارهی نظام سیاسی؛ 7)نمایاندن توانمندی و توانایی فقه و تنظیم نظام سیاسی اسلام؛ از کلیت نوشتار،این نکته بهدست آمد که حکومت و حاکمیت سیاسیاسلام،بهطور قهری،محصولی متین و محکم از تلاشهای علمی،توصیفی وتبیینی حوزههای علمیه است و این حوزهی علمیه است که باید با درک وظایفو رسالت خویش در دوران معاصر از بالنده کردن نهاد حاکمیت و اقتدار و حفظو بقای آن بکوشد و دست رهزنان و داعیهداران پرمدعای فاقد عمل را کوتاهنماید."