خلاصه ماشینی:
"اگر چه در مورد قطعیت استقلال قلمرو این عوامل،تردیدهایی وجود دارد،مع هذا لاک میکوشد مرزهایآنها را نشان دهد:دولت باید برای خیر عمومی تلاشکند،کلیسا در خصوص تنظیم نظریه مذهبی و برپاییمراسم عبادی مسئولیت دارد و افراد باید خودشانراههای رستگاری ارواحشان را جستجو کنند.
»(2) هر گاه به تعریف لاک از حکومت با نظر دقیق بنگریمدر مییابیم که دولت به مثابه زمامدار جامعه فرضمیشود،زمامداری که باید مساعی خویش را به بهترینوجه برای تحصیل نیازهای مردم نه تنها در امنیت شخصی (به تصویر صفحه مراجعه شود) تحلیل عوامل مکتوب جانلاکدر باب تساهل و مدارا سید علی محمودی و آزادی،بلکه در تأمین امنیت اموال و داراییهای آنان بهکار گیرد.
اگر همانطور که لاک در رسالۀ دوم درباب حکومت معتقد است،قوۀ مقننه مطلقا نمیتواند دربرابر زندگی و دارایی مردم مستبدانه رفتار نماید،زیرااین قدرت فی الواقع قدرت به هم پیوستۀ آحاد جامعه استکه به فرد یا مجلسی به عنوان قانگذار واگذار شدهاست(11)،چرا لاک در مکتوب،به یک قدرت مطلقه کهبر پایه حکومت مدنی و امور مذهبی قرار دارد و نه تنهاقدرت سیاسی،بلکه وظیفۀ رستگاری ارواح مردمان راعهدهدار است،اشاره میکند؟به نظر میرسد لاک دویکی قانونگذاری که«قدرت به هم پیوستۀ آحاد جامعه»رادر اختیار دارد،دیگری قانونگذاری که در راس یک«حکومت مطلقۀ روحانی»قرار دارد.
(19)به بیان دیگر،همان گونه که لاک در رسالۀ دوم در باب حکومت،موضوع را مورد بحث قرار میدهد:«تنها راهی که فرد بهواسطۀ آن خود را از آزادی طبیعی محروم میسازد و درقیود جامعه مدنی فرو میرود،به واسطۀ موافقت با افراددیگر،به صورت پیوند و اتحاد در هیات یک جامعه،بهمنظور آسایش و راحتی است..."