چکیده:
توقیعات، فنّ نثری متداول در دوره های گوناگون است که در صدر اسلام زایش، و در عصر اموی انتشار یافت و در عصر عباسی به شکوفایی رسید، به اندلس انتقال یافت و سپس در گسترة گیتی پراکنده شد و در فرجام کار، پس از تهاجم سراسر خونبار مغول همچون سایر انواع ادبی، رو به اضمحلال نهاد و اثری از آن باقی نماند؛ امّا در زمان حکومت مملوکیان و عثمانیها جامهای نو بر تن کرد و با نام نگارش انشایی، رویشی دوباره یافت. توقیعات در عصر عباسی در اسلوب، چندان تفاوتی با توقیعات عصر اموی ندارد؛ چرا که در اسلوب، مبتنی بر تمرکز و وضوح تفکّر، ایجاز، کوتاه گویی در شکل و زیبایی تصویر و لطافت اشاره است. با وجود شکوفایی توقیعات در عصر عباسی، اواخر این دوران، نثر فنّی به آرایههای ادبی و درازگویی متمایل شد؛ اگرچه پایه و شالودة توقیعات، ایجاز و تمرکز بود. دلایلی که به رواج و تداوم این فن در عصر عباسی منجر گردید، به طور خلاصه، عبارت است از تنوّع امور حکومتی و نیاز شدید مردم و درخواستهای آنان از حاکمان و طبیعت تظلّمخواهی هایی که متضمّن پاسخ سریع و دقّت نظر رهبران و گسترة فرهنگ آنان بود.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به ارائه تاریخچه مختصری از سیر تحوّلات توقیعات و میزان تاثیر گذاری آن در پیشرفت و شکوفایی ادب عربی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامۀ لسان مبین(پژوهش ادب عربی)(علمی-پژوهشی)سال سوم،دورۀ جدید،شمارۀ هشتم،تابستان 1391،ص 57-40 سیر تحولات«توقیعات»و تأثیر آن در ادبیات عربی{P*P} دکتر عبد الغنی ایروانیزاده دانشیار دانشگاه اصفهان دکتر مهدی عابدی استادیار دانشگاه اصفهان چکیده {IBتوقیعات،فن نثری متداول در دورههای گوناگون است که درصدر اسلام زایش،و در عصراموی انتشار یافت و در عصر عباسی به شکوفایی رسید،به اندلس انقال یافت و سپس درگسترۀ گیتی پراکنده شد و در فرجام کار،پس از تهاجم سراسر خونبار مغول همچون سایرانواع ادبی،رو به اضمحلال نهاد و اثری از آن باقی نماند؛اما در زمان حکومت مملوکیان وعثمانیها جامهای نو بر تن کرد و با نام نگارش انشایی،رویشی دوباره یافت.
تأثیر توقیعات در سیاست و ادبیات توقیعات ادبی ا زمان خلفای راشدین،در رویکرد سیاست کلی دولت اسلامی ازصدر اسلام تا بنی امیه و عباسیان مؤثر بود و خلفا در اغلب اوقات،نامهها،رقعهها و یاتعاملات سیاسی را با توقیع ادبی موجز و متضمن اندیشه خود یا آنچه باید اجرا گردد،پاسخ میدادند که تمامی این توقیعات،برخوردار از ثروت در پی ساختن دولت وسیاست مردممدار و سرشار کردن تاریخ از منافع،و غنی ساختن ادبیات و اندیشه بود؛چرا که توقیع،دارای اندیشه درست یا تفکر جدید یا حکمت رسا و یا رویکردیصحیح است و کاتب و نویسنده توقیع،پافشاری میکند که توقیعش بلیغ و رسا وتأثیرگذار و موجز باشد تا آن را در کلماتی اندک ارائه کند،این مسأله به ادبیات اجازهمیدهد به گونههایی به تعبیرهای ادبی پیشرفته در کنار حکمتها و امثال و سخنان شیوا،دست یابد."