خلاصه ماشینی:
"-عمده شدن اقتصاد:21 در نظم جدیدی که بویژه پس از فروپاشی شوروی(سابق)شکل گرفته است،اقتصاد به عمدهترین و مهمترین مؤلفهء نظام بینالملل تبدیل شده است و بلوکبندیهای تازهای نیز درون این سیستم شکل گرفته یا در حال شکلگیری است که بیش از آنکه ماهیت سیاسی یا نظامی داشته باشد، دارای ماهیت اقتصادی است.
کار،مدعی شدهاند که در صحنهء بینالمللی دولتها صرفا در پی منافع ملی خود هستند؛ پس تنها نظم و قاعدهای که در عرصهء روابط بینالملل وجود دارد،نظم و قواعد سیاسی است و سیاست هم چیزی جز کشمکش بر سر قدرت نیست.
ساختار سیاسی مطلوب،ساختار حداقل با قدرت بالا است و دموکراسی و نقش مشارکتی مردم در روند تصمیمسازی و پشتیبانی از تصمیمات،پذیرشی گسترده در جهان یافته است و به تبع این تحولات در عرصهء سیاست خارجی و دیپلماسی،دولتهای حداکثر،غیر مردمی و متورم،قدرت تحرک چندانی در صحنهء جهانی نخواهند داشت و معادلات جامانده یا کنار گذاشته خواهند شد.
با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و باز شدن فضای سیاسی و اینکه اطلاعات فراوانی در دسترس عموم قرار میگیرد،افکار عمومی در عرصهء سیاست داخلی کشورها به تبع آن در عرصهء جهانی و بینالمللی نقش ملموستری بازی میکند و به هیچ وجه امکان نادیده انگاشتن این عنصر مهم در عرصهء تحولات داخلی و بینالمللی وجود ندارد.
و دگرگونیهایی که بطور کلی محیط بینالمللی و ساختارهای سیاسی از رئالیستها،چهانی شدن را تحولی جدی که ساختار نظام بینالملل را دگرگون کند نمیدانند و با اینکه به ورود بازیگران دیگری غیر از دولتها به عرصهء بینالملل اذعان دارند،ولی هنوز دولتها را عمدهترین بازیگران بینالمللی و سیاست را بر جهانی شدن اقتصاد چیره میدانند."