خلاصه ماشینی:
"وی و دو سخنران دیگر در این سمینار ضمن پرداختن به توانمندیها و محدودیتهای قدرت آمریکا در سده بیستم کوشیدند به دو پرسش اصلی پاسخ دهند:آیا آمریکا از شأن و منزلت یک قدرت امپراتوری جهانگستر برخوردار است یا تنها یک قدرت برتر جهانی به شمار میآید؟آمریکا چگونه میتواند خواستههایش در پوشش امپراتوری را با ارزشها و اصول خود از جمله لیبرال دموکراسی و گسترش آنها در فراسوی مرزهایش منطبق کند؟ نخستین سخنران در سمینار«میچل ایناتیف» 2 نویسنده و استاد دانشگاه روابط سیاسی در کانادا بود که با نقد نظر نئو محافظه کارانی که آمریکا را امپراتوری سده جاری میدانند، تأکید کرد که آمریکا در بهترین وجه، تنها یک قدرت برتر است نه یک امپراتوری؛زیرا با اینکه ایالاتمتحده از برتری مطلق نظامی برخوردار است ولی نمیتواند قدرت خود را به یک قدرت هژمون تبدیل کند.
این سردرگمی با عواملی چون رویدادهای یازدهم سپتامبر شدت بیشتری یافته است به گونهای که پس از یازدهم سپتامبر، بسیاری از نویسندگان در زمینه روابط بینالملل برای تعریف جایگاه و نقش آمریکا در جهان بار دیگر به مفاهیمی چون امپراتوری میان اندیشمندان اجماع نظر وجود ندارد.
با این منظق، جنگ آمریکا در عراق در واقع کاری بوده است پیشگیرانه برای رویارویی با خطرات محتمل از سوی صدام و پیروزی در آن نیز سبب تقویت جایگاه و شأن آمریکا در جهان بعنوان امپراتوری میشود.
از این رو با وضع ویژهای روبهرو شدهایم که در آن برای لیبرال ها هم دشوار است که بتوانند اعتقاد به وجود امپراتوری آمریکا را به چالش بکشند زیرا نو محافظهکاران میگویند:باید فراتر از مرزهایمان برویم و جهان را اصلاح کنیم؛دمورکراسی و حوق بشر را گسترش دهیم و به گونه بنیادین جهان را مطابق با انگارههای آمریکایی دوباره شکل دهیم."