خلاصه ماشینی:
"19 ما در نوشته کوشیدهایم که از طریق مشاهدات خود در زمانی نسبتا طولانی و پیگیری بقایای فرهنگ بومی در برخی حوزهها،به فهم بخشی از امور مقدس نائل شویم:گفتنی است که هدف ابتدایی و مستقیم نگارنده،مشاهدهی این امور نبوده،بلکه در پیگیری و ژرفکاویهای برخی سازمانهای تعاونی غیر رسمی و تأسیسات اقتصادی مجموعههای فرهنگی به تدریج متوجه آنها شده است،که در این میان به کار 17 سالهی نگارنده برروی سازمان غیر رسمی«واره»و کار درازمدت برروی«کبوترخانههای ایران»میتوان اشاره کرد.
83 ج)سایر اعمالی که معنی خوار و خفیف کردن داشته باشد در گذشته در اغلب مناطق ایران،گندم را کیل کرده و از توزین آن خودداری میکردهاند،همچنین حتی در یک واره دیده نشده که شیر را در ترازو بگذارند،قبلا اشاره شد که در روستاهای الیگودرز در ترازو گذاشتن شیر و ماست را بد میدانستهاند،به نظر میرسد که کیل کردن گندم و شیر به جای توزین آنها،افزون برآسانتر بودن کار کیلکردن،ناشی از این امر است که معنای وزن کردن را نوعی هموزن کردن گندم و سنگ و یا شیر و سنگ و به سنجش درآوردن آن میدانستهاند،در حالی که شیء غیر قابل سنجش است و کیل کردن جانشین و وسیلهی گریزی برای این کار بوده است.
گفتنی است که اصولا در فرهنگ سنتی ایران و بهویژه در جوامع روستایی و ایلی برای برخی از خوراکیهای سفیدرنگ همچون نمک، تخم مرغ،برنج،شیر و ماست،و آرد تقدسی خاش قائل بوده و هنوز نیز قائل میباشند،به این دسته از خوراکیهای مقدس در روستاها و عشایر سیرجان و شهرهای پیرامون آن«سفیدمونی- inumdifeS ) و برخی عشایر بافت«سفیدکومی- imukdifeS )گویند."