خلاصه ماشینی:
"چرا ایران گزینه همکاری و پذیرش پروتکل پیوست 2+93 را برگزید؟چرا جمهوری اسلامی مذاکره با سه کشور بزرگ اروپایی به نمایندگی از اتحادیه اروپا را برگزید؟علل و انگیزههای دیپلماسی هستهای ایران در برابر اروپا چیست؟جرا اتحادیه اروپا رویکرد و سیاستی جدا از آمریکا نسبت به برنامهها و فعالیتهای هستهای ایران در پیش گرفته است؟ هدفها و انگیزههای اروپا از این رویکرد هستهای چیست؟ آیا موافقت نامه پاریس میتواند مهمترین هدف ایران یعنی بهرهمندی از چرخه سوخت هستهای برآورده کند؟آیا ایران میتواند با کمک اتحادیه اروپا پرونده هستهای خود را در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شکل عادی درآورد؟ چالشهای ایران و اروپا در اجرای تعهدات و توافقهای هستهای خود چیست؟ پاسخگویی به این پرسشها مستلزم افکندن نگاهی به سیر تحول موضوع هستهای ایران، تبیین گزینههای هستهای پیشرو و سپس اهداف و انگیزههای ایران و اروپا از گزینش راهبرد تعاملی است.
همکاری با آژانس در چارچوب پذیرش و اجرای پروتکل نه تنها همراه با خطرات و هزینههای گزینههای پیشین نبود بلکه میتوانست به کاهش دادن و زدودن آنها نیز کمک کند:نخست اینکه، از امنیتی شدن و فرستاده شدن پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری میکرد، زیرا تعلیق غنی سازی اورانیوم و به دست دادن جزئیات در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای و امضای پروتکل، هرگونه گمان گرایش فعالیتها ه سوی تولید سلاحهای هستهای را میزدود؛دوم آنکه، با ثابت شدن صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران از راه بازرسیهای دقیق، امکان شکلگیری توافق و ائتلاف بینالمللی بر ضد آن از میان میرفت؛سوم آنکه، اتهامات و تبلیغات منفی آمریکا مبنی بر تلاش ایران برای تولید سلاح هستهای و زمینههای بهانهجویی آن برای اقدام بر ضد جمهوری اسلامی از میان میرفت؛چهارم آنکه وجهه و اعتبار بینالمللی ایران بازسازی و اعتماد جامعه جهانی به آن جلب میشد."