خلاصه ماشینی:
"دکتر نیوهنر:سؤال من این است که آیا امروز درکشور«جمهوری اسلامی ایران»مشکلی با مسألۀفلسفه،همانند آنچه در سدههای میانی فیلسوفانی مانند غزالی و یا ابن رشد با آن مواجه بودند،دارید یاخیر؟و آیا در کل با مشکلی مواجه هستید یا خیر؟سؤال دیگر اینکه:فلسفۀت عصر کنونی چه تفاوتی بافلسفۀ اسلامی دورۀ کلاسیک سدههای میانی دارد؟ دکتر اعوانی:در توضیح باید بگویم که فلسفه درکشور ما بیش از دوازده قرن پیشینه دارد.
با فلسفۀ یونانی مخالفت داشته و در اثرمقابله با فلسفۀ یونانی فلسفۀ اسلامی رارشد دادهاند،پس معنا و مفهوم اینکه فلسفۀ اسلامیهمان فلسفۀ یونانی است،چیست؟آیا نمیتوانید چنیناظهار کنید که با فلسفۀ اسلامی یا فلسفۀ مسیحی درواقع یک فلسفۀ خاص پدید آمده است؟و اگر چنینباشد،چه نوع فلسفهای است و آیا این فلسفه مطابقهمان فلسفهای است که افلاطون تعریف کرده،یا آنکهمتفاوت است؟ دکتر اغوریدس:اجازه میدهید سؤال را به گونۀدیگری عنوان کنم؟ما در دین مسیحیت کشیشانیداریم که برخی از آنها پیرو حکمت الهی هستند،اما ازعلم فلسفه پیروی میکنند،مانند گرگوریکبیر و ماکسیموس.
کیهان فرهنگی:اما در یونان باستانپس از بحران فلسفه ما شاهد مذهببودهایم،آیا گمان میکنید پس از بحرانمذهب بتوانیم شاهد بحران فلسفۀجدید در غرب و پیدایش دوبارۀ مذهبباشیم؟ دکتر اغوریدس:نه،من گمان میکنم این یکی ازخواستههای مورد علاقۀ اسلام است و واقعا میخواهممانند یک برادر به شما بگویم که گمان نمیکنم برخیاز مسایل خاص را-که تعاریف و تفاسیر دیگری نیزدارند-تنها به یک شیوه به عنوان احیاء کنندۀ مذهببتوانیم تشریح کنیم."