خلاصه ماشینی:
"انقلاب ایرن، ترجمه و حواشی به قلم احمدپژوه، کانون معرفت، صص 8-167 *** گزیدههایی از خاطرات احتشام السلطنه شرکت در فعالیتهای مشروطه خواهی و رهبری نهضت ملی اول دفعه که نیت قلبی خود را با کسی اظهار کردم بشخص حاج میرزا یحیی دولتآبادی بود که در ملاقات با او در منزلش درددلهای هفت ساله مفارقت و از آنروزها که وقایع انجمن معارف و مدارس پیش آمد و مرا از وزارت خارجه به ایالت کردستان فرستادند و پس از دو سال بوزیری مختاری آلمان روانه کردند و پنج سال در آنجا محترمانه تبعید بودم برای او شرح دادم و از اوضاع دنیا و مفاسد دولت و دربار و رذائل درباریان و دولتیان و احوال شخصی رئیس اوباش(یعنی شاه!)سخن گفتم و توسط او از حوادث ایران دارالخلافه و اقداماتی که برای بیدار و آگاه ساختن طبقات مختلف مردم بعمل آورده بودند گفتگو کرده و آگاه شدم....
اعلام عز محمد علی شاه مصاحبه مطبوعاتی با مطبوعات و اولین واکنش برضد کودتا: من در برلن، به محض وصول اخبار تلگرافی قیام و کودتای شاه بر ضد مشروطه و توپ بستن مجلس و دستگیری وکلاء و نویسندگان و سران انجمنهای و قتل وحشیانه بعضی و شکنجه و آزار بعض دیگر و هتک حرمت علماء و به زنجیر کشیدن ایشان و تحریکات و مداخلات مستقیم و غیرمستقیم روسها در آن واقعه و سکوت حاکی از سازش و رضایت انگلیسها، در برابر آن ستمکاریها، نمایندگان جراید آلمان را به سالن مهمانخانهای که محل اقامتم بود دعوت کرده و رسما اعلام نمودم، که: «شاه ایران، بر ملت و پارلمان یاغی شده و علیرغم سوگندهای مکرر و وثائق و تعهداتی که در حفظ و حراست قانون اساسی و رعایت حقوق ملت سپرده است، دست به کودتا زده و با کمک افسران روسی و پشتگرمی به حمایت دولت تزاری روسیه، مجلس را به توپ بسته و وکلاء مردم و ارباب جراید و آزادیخواهان را به زنجیر کشیده و به شکنجه و آزار ایشان پرداخته."