چکیده:
ضرورت پژوهش دانش بومی از طریق گردآوری، مستند سازی، کاربرد و حفاظت از آن در مقالات پرشماری، به قلم نویسندگان ایرانی و ) Warren et al. 1989، 1995 عمادی و عباسی 1378 ب و 1383الف؛ فرهادی، 1378الف؛) بیگانه، قبلا به چاپ رسیده است. دلایلی چون آگاهی روزافزون جوامع به لزوم بهره برداری پایدار از منابع، پرهیز از نهاده های شیمیایی در کشت و فرآوری محصولات خوراکی، احیا و تداوم فرهنگی و اجتماعی جوامع روستایی و عشایری و نیز شناسایی و جبران خسارات ناشی از «آلودگی اطلاعاتی» برای بیان این ضرورت جهانی مطرح شده است. حفاظت از تنوع زیستی کره زمین و ذخایر ژنتیکی کشاورزی نیز به عنوان یکی از جدی (Alcorn، 1995)ترین انگیزه های پژوهش دانش بومی در عصر کنونی مورد توجه قرار گرفته است. به واسطه تعامل اجتناب ناپذیر جوامع بشری با طبیعت برای بقای خود، تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی (شامل گونه های وحشی و اهلی) همواره نقشی کلیدی در تکامل این جوامع داشته است. اما آنچه در سه دهه اخیر این موضوع را بیشتر مورد توجه تحصیلکردگان جوامع، از جمله دانشمندان، سیاستگذاران و سرمایه گذاران، قرار داده عمدتا سه پدیده نوین و مرتبط با هم است: «کنوانسیون تنوع زیستی» و گسترش مطالعات گیاه شناسی بومی (Biotechnology)، توسعه فناوری زیستی (Convention on Biological Diversity) . بررسی این سه پدیده معاصر هدف این مقاله است تا ضمن تایید ضرورت ادامه مطالعات گیاه شناسی بومی (Ethnobotany)ر در ایران، بر هوشیاری پژوهشگران، دانشگاهیان و موسسات تحقیقاتی کشور در چگونگی انجام پژوهش، ارائه یافته ها و کاربرد آن در توسعه محلی و ملی تاکید کند. در این نوشته مثال هایی از بهره برداری شرکت های تجاری از گیاه شناسی بومی آورده شده که حاکی از پیامدهای نامطلوبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و زیست محیطی در خاستگاه های دانش بومی جهان است. تلاش این شرکت ها برای بهره برداری انحصاری از دانش بومی و ذخایر زیستی جوامع کهن به حدی از بی عدالتی رسیده که از آن با نام می برند. برای مقابله با این پدیده، (Biocolonialism)و «استعمار زیستی» (Biopiracy)اصطلاحاتی چون «سرقت زیستی» کارشناسان و مسئولان کشورهای در حال توسعه راهکارهایی پیشنهاد کرده و به اجرا گذاشته اند. دو نمونه از این تلاش ها در این مقاله توصیف شده است. ارزشیابی این تجارب نشان می دهد که رویکرد «مشارکتی/عملی» در پژوهش دانش بومی، در مقایسه با رویکرد «استخراجی»، بهتر قادر است که ضمن پژوهش و احیای دانش بومی به آگاهی عمومی در مورد جایگاه راهبردی این حوزه تحقیقاتی در حفظ سلامت جامعه، پایداری محیط زیست، استقلال سیاسی و ثبات اقتصادی کشور بیفزاید و مقاومت محلی و ملی ما در برابر سرقت زیستی را سامان بخشد. در انتهای مقاله پیشنهاداتی برای آماده سازی دانشجویان رشته انسان شناسی برای شرکت در طرح های پژوهشی مشارکتی/عملی برای احیا و کاربرد دانش بومی آمده است.
خلاصه ماشینی:
"بعد از توصیف و ارزشیابی دو نمونه از چارهجوییهای دفاعی کشورها در این راستا،در انتهای مقاله پیشنهاداتی برای مقابله مؤثر با سرقت زیستی از طریق بالا بردن آگاهی عمومی در ایران نسبت به حقوق مالکیت معنوی جمعی مردم در خصوص دانش بومی و ذخایر ژنتیکی کشور آورده شده است.
نظر به ضرورت ادامه پژوهش دانش بومی،به ویژه گیاهشناسی بومی،در توسعه پایدار کشورها،یافتن پاسخ برای این سؤال که آیا راهی وجود دارد که کشورها بتوانند به پژوهش دانش بومی سرزمین خود ادامه دهند اما در عین حال از بهرهبرداری انحصاری شرکتهای تجاری و دانشگاههای بیگانه از نتیجۀ این مطالعات به منظور خصوصیسازی ذخایر ژنتیکی و میراث معنوی اقوام بومی و جوامع محلی خود در امان بمانند؟از اولویتهای جدی در این حوزه علمی است.
آیا واقعا اتفاقی است که آقای دوموتو در دانشگاه آیووا درخت گردوی ایرانی را به نام خود به ثبت رسانده است یا اینکه ارتباط بین این دانشگاه و مراکز پژوهش دانش بومی در هلند این مورد از سرقت زیستی را امکانپذیر کرده است؟ برای اطلاع بیشتر در مورد جزییات ثبت درخت گردوی ایرانی و مراکز پژوهشی نامبرده به سایتهای اینترنتی زیر نگاه کنید: 2p+89821pp-qd&JABEAAAAPUEp-di?tuoba/stnetap/moc.
در مقایسه،روشهای مشارکتی/عملی گیاهشناسی بومی قادر است که ضمن مستند سازی و ثبت کتبی کشفیات مردمشناختی و گیاهشناختی،از طریق زنده کردن روشهای سنتی و اشاعه توجیهات علمی این روشها در میان مردم به تقویت حس مالکیت معنوی جمعی نسبت به ذخایر ژنتیکی و میراث معنوی کشور بپردازد و سپری مقاوم در برابر نفوذ احتمالی شرکتهای فناوری زیستی و بهرهبرداری غیر اخلاقی آنان از این ذخایر و میراث به وجود آورد."