چکیده:
یکی از مشکلات عمده کشورهای در حال توسعه(از جمله ایران)کسری تراز پرداختهاست و
دلیل اصلی این کسری تراز پرداختها حجم بالای واردات و پایین بودن سطح صادرات(به جز
مواد اولیه و نفت)این کشورها میباشد.در این مقاله به بررسی ساختار یکی از بخشهای
اقتصاد میپردازیم که وابستگی شدیدی به واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای
دارد.بدین منظور، تابع تقاضای واردت کالاهای سرمایهای و واسطهای بخش صنعت معدن ر
تعیین و برآورد میکنیم.قیمت نسبی این قبیل کالاها، در مقایسه با قیمت داخلی و درآمد کل جامعه، متغیر
مهم و مؤثری بر میزان و ارزش تقاضای کالابهای وارداتی است.از طرفی به دلیل وابستگی
این بخش به واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای، تابع تقاضای واردات این بحش را
تابعی از سرمایهگذاری در این بخش در نظر گرفته و انتظار داریم با افزایش
سرمایهگذاری، واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای مورد نیاز این بخش نیز افزایش
یابد.اما این که تقاضای این کالاهای وارداتی نسبت به نوسان قیمتهای نسبی و درآمد
ملی چگونه واکنش نشان میدهند، به میزان دقت برآورد ضرایب کشش قیمتی و درآمدی، در
کوتاه مدت و بلند مدت، بستگی دارد.از این رو اگر با گذشت زمان، ضرایب کشش قیمتی و
درآمدی کالاهای وارداتی افزایش یابند، سیاستگذاران قادر خواهند بود به مرور با
اعمال سیاستهای مناسب، جهت و روند استفاده از این گونه کالاها را به سمت کالاهی
مشابه داخلی هدایت کنند و امکان بهبود تراز بازرگانی خارجی را نیز فراهم آورند.هدف این مقاله عبارت استت از این که کششهای درآمدی و قیمتی تقاضای واردات اینت
بخش(صنعت و معدن)برآورد گردد و محدوده تغییرات کششها در کوتاه مدت و بلند مدت
محاسبه شود.
خلاصه ماشینی:
"در این مدل، تقاضا برای واردات تابعی از نرخ واقعی ارز( RER )، درآمد ارزی( E )، متغیر جذب داخلی( A )و متغیر مجازی( D )در نظر گرفته شده است: در ضمن، تابع تقاضا واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای بخش صنعت و معدن به صورت زیر میباشد: II نیز سرمایهگذاری در بخش صنعت و معدن میباشد.
4)برآورد رابطه تقاضا واردات در بخش صنعت و معدن به منظور برآورد کششهای درآمدی و قیمتی تقاضای واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای در بخش صنعت و معدن در کوتاه مدت و بلند مدت، از روابط مورد بحث در بخشهای قبلی استفاده شده است.
اگر به ضریب برآورد شده متغیرهای مستقل که در واقع همان کشش است، نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای بخش صنعت و معدن نسبت به قیمت نسبی(نرخ مبادله)حساسیت نشان میدهند و در کوتاه مدت به ازای یک درصد افزایش قیمت نسبی واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای این بخش تقریبا یک درصد کاهش مییابند.
اگر از رابطه بلند مدت استفاده کرده ضریب کشش بلند مدت تقاضا به قیمت را محاسبه کنیم(279/2-57/0-1/98/0-)میبینیم که در بلند مدت، تقاضای واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای در این بخش نسبت به تغییرات قیمت نسبی، بشدت حساس است.
5)نتیجهگیری در این مقاله، پس از گزینش مهمترین و بهترین رابطه تقاضای واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای در بخش صنعت و معدن، و برآورد آن با استفاده از روش SLG ، مقادیر ضرایب کشش تقاضا نسبت به قیمت و درآمد تخمین زده شد."