چکیده:
یکی از مهمترین دستاویزهای وهابیان برای تکفیر مسلمانان مسئله توسل به اولیای الهی است. این تفکر که بیشتر ابنتیمیه و محمد بنعبدالوهاب آن را ترویج کردهاند، ازهمان ابتدا مورد انتقاد علمای مسلمان قرار گرفت. مذهب حنفی نیز که بزرگترین مذهب اهلسنت است، در مقابل این تفکر موضع گرفته است. اهمیت پرداختن به مسئله آنجاست که وهابیان سعی کردهاند عقاید ابوحنیفه و احناف را مطابق عقاید خود جلوه دهند که این مسئله باعث ریختن خون عده زیادی از مسلمانان بیگناه میشود. مقاله حاضر ابتدا به دیدگاه وهابیت درباره اقسام توسل و سپس موارد اختلافی میان این فرقه با مذهب حنفی پرداخته است. موارد اختلاف به قرار ذیل است: توسل به حق و جاه اولیا، توسل به دعای اولیا بعد از وفات، استعانت و استغاثه از اولیا بعد از وفات آنها، طلب فیض از قبور اولیا و طلب شفاعت بعد از وفات آنها. پس از جستجو در کتابهای حنفیان مشخص شد که بسیاری از بزرگان حنفی، دیدگاه وهابیت را در مورد توسل نپذیرفتهاند و حتی کتابهایی در رد دیدگاه وهابیت نوشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"3 بنباز، مفتی سابق عربستان، میگوید: اما سخن آن کسی که میگوید: «أسأل الله بحق أولیائه أو بجاه أولیائه أو بحق النبی أو بجاه النبی»، شرک نیست، نزد جمهور اهل علم، بدعت و از اسباب شرک است؛ زیرا دعا عبادت است و کیفیت دعا از امور توقیفیه است و از پیامبر6 آنچه دلالت بر مشروعیت یا اباحه توسل به حق یا مقام یکی از خلق کند، ثابت محمد زاهد کوثری، از علمای حنفی، در کتاب سیفالصیقل، ص115.
اسماعیل حقی بنمصطفی استانبولی حنفی 7 (م1127ق) میگوید: حضرت آدم7 برای استجابت دعا و قبولی توبهاش، سید کونین را وسیله توسل به سوی خداوند قرار داد؛ کما اینکه در حدیث آمده است: چون حضرت آدم به خطای خود اعتراف کرد، عرض کرد: «یا رب أسألک بحق محمد أن تغفر لی...
محمد عمر ملازهی سربازی (م1428ق) در کتاب مجالس قطب الارشاد در جواب این سؤال که «آیا صحت دارد که میگویند: اولیای خداوند متعال در حیات و ممات میتوانند تصرفاتی در زندگی داشته باشند»، میگوید: اگر هم عقیده داشته باشد که فلان بزرگ و ولی که مرده است، اگر خداوند متعال بخواهد به وسیله فرشته ها به او خبر دهد که فلان کس با مشکل مواجه است و گرفتاری دارد، شما اجازه دارید که از دربار من درباره مشکل وی طلب گشایش کنید و او بدون اذن پروردگار نمیتواند تصرف داشته باشد، جایز است.
بعضی از علمای حنفی که عبارتاند از عبدالله بنمحمود بنمودود موصلی حنفی(م683ق)، 3 ابوالبقاء محمد بنأحمد بنمحمد ابنالضیاء مکی حنفی 4 (م854ق)، 5 گروهی از علمای هند به ریاست نظامالدین بلخی (م1036ق)، 6 و رشید احمد گنگوهی (م1323ق) ترجمه مولوی عبدالرحمن ملازهی 7 در کتب خود زیارتنامه خلیفه اول و خلیفه دوم را ذکر کردهاند که در در قسمتی از آن چنین بیان شده است: «..."