چکیده:
خانم آن کروگر که از اساتید مشهور علم اقتصاد میباشند، مقالات زیادی در خصوص
اقتصاد بین الملل در مجلات معتبر اقتصادی در سطح جهان به چاپ رسانده است.در مقاله
حاضر، ایشان سیاستهای تجاری که توسط کشورهای جهان سوم برای نیل به توسعه اقتصادی
دهه 1950 تا سالهای آخر دهه 1990 اتخاذ شده است را مورد بررسی قرار میدهد.مقاله
حاوی نکات بسیار مفیدی در خصوص سیاستهای تجاری است و نویسنده به دنبال پاسخگویی به
سؤالاتی مانند:چگونگی نقش تحقیقات اقتصادی در تغییر افکار اقتصادی، تجوزهای سیاستی،
چگونگی پذیرش اصلاحات توسط سیاستمداران، تعیین آن دسته از تحقیقات اقتصادی که
بیشترین اثر را در آگاهی و تحلیل فرایندهای سیاستی داشتهاند و در نهایت، تعیین سهم
اقتصاددانها و تحقیقات آنها در این فرآیند، میباشد.این مقاله، ابتدا خلاصهای از روشهای اولیه نظری در مورد سیاستها و تحقیقات
توسعهای ارایه میکند.سپس، پیرامون تکامل نظری، تحقیقی و تجربی نظریات تجارت و
توسعه طی دههها اخیر، مباحثی ارایه میدهد و سپس به بررسی نقش تحقیقاتی که در
هدایت سیاستها و تغییر در وفاق عمومی مفید بودهاند، میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"این بحثها به گونهای مطرح شدهاند که هدف آنها عبارت از تعیین ارجحیت نظام تعرفه یکسان بر نرخهای متغیر تعرفهای میباشد و نشان میدهند که اگر انحرافی از یکنواختی صورت گیرد به نحوی که احتمالا رفاه را بیشتر کند، در این صورت مشکل این فرمول عبارت از آن خواهد بود که قادر نیست معیاری را معرفی نماید که طبق آن، انحراف از یکسان بودن تعرفهها، منجر به بالا رفتن سطح رفاه گردد زیرا مدلی که برای مثال مربوط به مسایل توزیع درآمد است، نمیتواند همزمان به موضوعاتی مانند فساد و ارتشاء و موارد اجرایی بپردازد، و این حقیقت که توجه به توزیع درآمد میتواند گواه بر ساختار تعرفههای غیر یکسان باشد، بیانگر آن نیست که هر ساختار تعرفه غیر یکسان به موارد یکسان ترجیح داده شود!بدین ترتیب، نتایج منفی هیچ کمکی به انتخاب خطمشیهای اجرایی نمیکند و یا در این خصوص راهنمایی اندکی ارایه میکند.
جالب آن که این نکته در تحقیق آنها ذکر نشده است که آیا بخش پیشرفته یک بخش سرمایهبر است یا کاربر؟اگر در کشورهای در حال توسعه برونگرا، بخش صادراتی نسبت به بخش رقیب وارداتی کاربرتر باشد(آنگونه که معمولا چنین است)، در آن صورت انتقال کاهش حمایت از صنایع رقیب خارجی باعث ترقیب بیشتر انتقال کارگران به بخش پیشرفته در جهت کسب دستمزدهای بالاتر میگردد و احتمالا دستمزد دیگر کارگران و حتی سطح دستمزدها در کل اقتصاد افزایش خواهد یافت:لذا یک توزیع درآمد برابرتر به قیمت دستمزدهای واقعی پایینتر برای همه به وجود خواهد آمد."