خلاصه ماشینی:
"(19)کسی که میخواهد شاعر شود،دست کم حفظ اشعار یکی ازشاعران دورۀ اسلامی برایش ضروری است ولی محفوظات بیشتر مثلا در حد کتاب«اغانی»برای وی سودمندتر است؛«چون این کتاب همۀ اشعار شاعران دورۀاسلامی را با گزیدهای از شعر جاهلی در بر دارد»(20)وقتی محفوظات زیاد شود،الگوها نیز زیاد میشود و سرودن از روی الگو سادهتر است.
(25) &%10213FYKG102G% ابن خلدون به این اندازه هم بسنده نمیکند،بلکه نظرش را بر اساس تجربۀشخصی خویش در شاعری تکامل میبخشد و با تأکید میگوید که سلامت ملکه وتفرد آن بیآنکه ملکۀ دیگری به ستیز با آن برخیزد،به استحکام هنری که همتمصروف آن بوده میانجامد و در کشمکش میان دو ملکه تا حدودی ملکۀ نخستینسست و ضعیف میشود.
از نظریۀ ابن خلدون دربارۀ محفوظات و ملکه دو نظریۀ نقدی بزرگ نشأت میگیرد،نخست اینکه بلاغت سخنوران دورۀ اسلامی مانند حسان،حطیئه،عمر،جریر،فرزدق،ذی الرمه،نصیب،احوص و بشار نسبت به شعر نابغه،عنترة،ابن کلثومو دیگر شاعران عهد جاهلی در مرتبۀ والاتری قرار دارد و علت آن وجود قرآن استکه بشر از آوردن نظیر آن ناتوان است.
چنین عقیدهای از ابن خلدون عجیب است،چون او پیش از این گفت که از قرآناغلب ملکهای به وجود نمیآید،«بشر از آوردن سخنی مثل قرآن درمانده و از به کاربردن اسلوبهای قرآنی و تقلید از آن روی گردانده و از طرفی ملکهای هم در غیراسلوبهای آن ندارد،و چنین افرادی در زبان عربی ملکهای حاصل نمیکنند و تنهابهرۀ آنان از قرآن ظاهر عبارات است».
آری شاعر ناگزیراست اصول و قواعد این علوم را رعایت کند،اما شعریت او با بسنده کردن به اینعلوم تکوین نمییابد،بلکه لازم است که شعر و نثر زیاد از سخن عرب حفظ کند."