چکیده:
این مقاله، از طریق بررسی تاریخی همگرایی اروپا و سپس تمرکز بر برخی جزییات مربوط به تشکیلات درونی با هدف کمک به کشورهای در حال توسعه، تهیه شده است.
در این مقاله ابتدا تاریخچه ای از همگرایی در اروپا ارایه می شود و سپس به بررسی جزییات خاصی از سازمان داخلی اتحادیه اروپا پرداخته می شود و در ادامه، پس از ارایه بحث مختصری پیرامون اهمیت اقتصادی همگرایی، فهرستی از درسهای مهمی که می توان از تجربه اروپا به دست آورد، مطرح می شود.
خلاصه ماشینی:
"این است که همگرایی باید به عنوان یک مجموعه و یک فرایند مورد ارزیابی و تفکر قرار گیرد.
این دوره،برنامههای سال 1995 برای تشکیل یک بازار مشترک کلی(جامعه اقتصاد اروپا)16و
جامعه اقتصادی اروپا( EEC )برای اغلب کالاها،رقابت و بازار آزاد را گسترش داد اما در مورد
(زمانی که بریتانیا تصمیم به پیوستن به جامعه اقتصادی اروپا گرفت،ایرلند و دانمارک هیچ راه چارهای جز الحاق نداشتند زیرا چنانچه آنها را از این قافله عقب میماندند،صادرات زیاد محصولات کشاورزی
شرایط مربوط به گسترش جامعه اقتصادی اروپا پیچیده بود و بهطور کلی میتوان گفت که این
به جامعه اقتصادی اروپا مستلزم این بود که انگلستان و دانمارک افتا را ترک گویند.
اتحادیه برای انجام تغییرات در نظامهای اقتصادی خود استفاده نمایند که کلیه این موارد،برای این
مدتهاست که این نکته مورد قبول واقع شده است که درجه همگرایی واقعی اقتصادهای اتحادیه اروپا
همگرایی اروپا تداوم یافته و ابقا شده است زیرا طرفداران آن در پیشبینی آنچه که این همگرایی
در واقع به سؤالات مربوط به این امر که دستاورد همگرایی برای سازمان داخلی خود چه بوده و یا
بعد مهمتر عبارت از این است که تقریبا کلیه سیاستهای تجاری جامعه اروپا به وسیله بوروکراتهای
اروپا در این زمینه مدتی به وضع قوانین برای هماهنگی روی نیاورد زیرا به ظاهر متقاعد شده بود که با
است که شواهدی وجود ندارد که رشد جامعه اروپا بهتر از سایر اقتصادهای مشابه بوده باشد.
مربوط به این امور دو جانبه بین اتحادیه اروپا و آمریکا بوده است.
این کار از ارایه مثالهای خاص در زمینه سازمان و تشکیلات داخلی اتحادیه اروپا استفاده شده است."