چکیده:
شرط ضمن عقد به سه دسته: «شرط فعل»، «شرط صفت» و «شرط نتیجه» تقسیم می شود. شرط فعل نیز به نوبه خود به دو دسته تقسیم می شود: 1. شرط فعل مادی مثبت (مانند تعمیرکردن اتومبیل) یا منفی (مانند نساختن طبقه اضافی بر طبقات فعلی ساختمان)؛ 2. شرط فعل حقوقی مثبت (مانند فروختن مبیع به شخص معین یا ابراء ذمه بدهکار) یا منفی (مانند نفروختن مبیع به شخص خاص).موضوع اصلی این مقاله، بررسی نظریات فقهی و حقوقی درباره تصرفات حقوقی منافی با شرط فعل حقوقی یا به تعبیری ضمانت اجرای شرط فعل حقوقیاست؛ بنابراین شرط صفت و نتیجه و نیز شرط فعل مادی، از محل بحث ما خارج اند. پرسش اصلی اینکه اثر حقوقی مخالفت با چنین شرطی از نظر فقهی و حقوقی چیست؟ آیا در این موارد باید احکام عمومی ضمانت اجرای امتناع از شرط فعل را اعمال کرد یا برای این نوع شروط باید ضمانت اجرای خاصی در نظر گرفت؟
درباره تصرف منافی با شرط فعل، سه نظریه عمده وجود دارد: «بطلان»، «صحت» و «عدم نفوذ» که این مقاله به تقویت نظریه سوم می پردازد. بدین منظور، نخست به بررسی وضعیت این گونه تصرفات در فقه شیعه و سپس در حقوق ایران می پردازیم.
Proviso is divided into three groups: provision، condition of description،and condition of corollary. Provision is، in turn، divided into two groups:1. material condition of performance (for example repairing an automobile) or non-performance (for example not building a storey above the existing storeys); 2. legal condition of performance (for example، selling the subject to a certain person or the release of someone from a debt) or legal condition of non-performance (such as not selling the subject to a certain person).
The main theme of the present article concerns juridical and legal doctrines about legal intervention which are in conflict with the legal condition of performance. In other words، it concerns sanction for legal performance. Thus، condition of description، condition of corollary، and material condition of performance are out of the scope of the present article. The main question is "what is the legal impact of such a condition from a juridical and legal viewpoint?" Should، in this regard، general rules of sanction for refusal of condition of performance be executed?
Or، for such conditions، particular sanctions should be considered?
Concerning interventions which are in conflict with the condition of performance، there are three ideas: "nullity"، "validity" and "invalidity". The present article puts emphasis on the third idea. To do so، at first، the author will go to discuss such interventions according to Shi'i jurisprudence، and then on the basis of Iranian legal syst
خلاصه ماشینی:
"اما اولا،این تفصیل قابل پذیرش و دفاع نیست؛زیرا حتی اگر معتقد باشیم کهوجوب وفای به شرط به دلیل ثبوت حق برای مشروط له برمشروط علیه است،چنینحقی متعلق به عقد است،نه به عین مورد شرط؛بنابراین فروش آن مال،فروش متعلقحق غیر نیست و این مورد با فروش عین مرهونه که متعلق حق غیر است،تفاوت دارد (همان)؛ثانیا،به نظر میرسد استناد این نظر به شیخ انصاری صحیح نیست و ایشان درمقام بیان این مطلب بوده است که نظریات بطلان،عدم نفوذ و صحت در صورتیجریان مییابد که انجام شرط را برمشروط علیه واجب بدانیم و اجبار وی به انجامشرط را جایز بدانیم،ولی اگر انجام شرط برمشروط علیه واجب نباشد،معاملۀ منافیصحیح است؛بنابراین از سخن شیخ انصاری نظریۀ مستقلی استفاده نمیشود وهمان گونه که خود ایشان تصریح کردهاند،معاملۀ منافی غیر نافذ است و با اذن یا اجازۀمشروط نفوذ مییابد(انصاری،1420،ج 6،ص 76-77).
در پایان یادآوری این نکتۀ مهم لازم است که نظریۀ مورد انتخاب فقط در مواری جریانمییابد که امکان جریان معاملۀ فضولی و اجازۀ مشروط له وجود داشته باشد؛بنابراین اگر درموردی چنین امری ممکن نباشد،تصرف منافی،حکم متفاوتی خواهد داشت؛به عنوانمثال،اگر موصی در وصیت شرط کرده باشد که موصی له مال مورد وصیت را به دیگری انتقال دهد،تصرفات ناقلۀ موصی له در مورد وصیت،باطل خواهد بود نه غیر نافذ،چون پساز فوت موصی،کسی نیست که بتواند تصرفات مذکور را اجازه کند(شوشتری،[بیتا]،ص 199)."