خلاصه ماشینی:
"غافل ازاینکه موانعی در این راه به ظهورمیرسد که هر دم ممکن است بالخیال و آرزوی نو عروس چمن حدحسن را بشکند و امیدی را درکرانههای دور تحقیق به یأس تبدیلنماید،مگر لطف و عنای تپیر عشقدستگیر رشحه قلم خود گرداند و«دانایی را بر تخت بنشاند و توانایی راحلقه به گوشش کند»(2) در تورقی کوتاه و نگاهی گذرا بهشمارۀ هفتم از سال 72«کیهان فرهنگی»،مطالعۀ نقد نظر واندیشه جناب آقای دکتر رضاانزابی نژاد استاد محترم ادبیاتفارسی با عنوان«هر کجا جثه ضخمتر،منفعت آن کمتر»در نگاهی انتقادی بهدو کتاب«کلیله و دمنه»و«چهار مقاله»به کوشش جناب آقای دکتر نور الدینمقصودی استاد دلسوز ادبیات ازسری انتشارات دانشگاه«پیام نور»فرصتی مناسب بود تا با نگرشی آشناحقایقی را دنبال نموده و با تأملیپیرامون بعضی از مسایل مطرح شده بهبیان درد کهنهای که گریبانگیردانشکدههای ادبیات کشور استپرداخته شود تا دستی از غیب برآید وکاری بکند.
در شماره 143 نشریۀ دانشکدۀادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریزکه با یادنامۀ استاد قاضی منتشر شدهاست،مقالهای از آقای دکتر نور الدینمقصودی تحت عنوان یادی از استادقاضی به چاپ درآمده که در لابهلایخاطرات و حوادث عالم طلبگی ایناستاد درنگی نه چندان،بر حیرانیمیافزاید و ندایی از حافظ رانصب العین قرار میدهد:{Sچو غنچه فرو بستگی است کار جهان#تو همچو باد بهاری گره گش میباشS}در این مقاله است که میخوانیم«همان گونه که خیلی از ارادتمنداناستاد قاضی اطلاع دارند،آن مرحومباغ بزرگی در آذر شهر(دخوارقان)از پدران خویش به میراث داشت و درفصل بهار و موسم تابستان گاهگاهیجهت سرکشی به باغ مذکور و بیشتر(به تصویر صفحه مراجعه شود)برای هواخوری به آذر شهر میرفت."